معنی Distantly - جستجوی لغت در جدول جو
Distantly
از دور، از راه دور
ادامه...
اَز دور، اَز راه دور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Instantly
به طور فوری، فوراً
ادامه...
بِه طُورِ فُوری، فُوراً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dismantle
جدا کردن، از بین بردن
ادامه...
جُدا کَردَن، اَز بِین بُردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Distinctly
واضح، به طور مشخّص
ادامه...
واضِح، بِه طُورِ مُشَخَّص
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Distant
دور
ادامه...
دور
دیکشنری انگلیسی به فارسی