معنی Defend - جستجوی لغت در جدول جو
Defend
دفاع کردن، دفاع کن
ادامه...
دِفاع کَردَن، دِفاع کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Define
تعریف کردن
ادامه...
تَعرِیف کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Defendant
متّهم
ادامه...
مُتَّهَم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Defer
به تعویق انداختن
ادامه...
بِه تَعویق اَنداختَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
elend
به طور غم انگیز، بدبختی، غمگین
ادامه...
بِه طُورِ غَم اَنگیز، بَدبَختی، غَمگین
دیکشنری آلمانی به فارسی
levend
زنده
ادامه...
زَنَدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
Offend
آزار رساندن، توهین کردن
ادامه...
آزار رِساندَن، تَوهِین کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Descend
فرود آمدن
ادامه...
فُرود آمَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bekend
معلوم، شناخته شده است
ادامه...
مَعلوم، شِناختِه شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
Demand
تقاضا کردن، تقاضا
ادامه...
تَقاضا کَردَن، تَقاضا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Defender
مدافع
ادامه...
مُدافِع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wetend
فهمیده، دانستن
ادامه...
فَهمیده، دانِستَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Decent
مناسب، شایسته
ادامه...
مُناسِب، شایِستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Defeat
شکست دادن
ادامه...
شِکَست دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Defect
نقص پیدا کردن، نقص
ادامه...
نَقص پِیدا کَردَن، نَقص
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Demenz
جنون، زوال عقل
ادامه...
جُنون، زَوال عَقل
دیکشنری آلمانی به فارسی
fegend
جاروکشی، جارو کردن
ادامه...
جاروکِشی، جارو کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Refund
بازپرداخت کردن، بازپرداخت
ادامه...
بازپَرداخت کَردَن، بازپَرداخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Depend
وابسته بودن، وابسته
ادامه...
وابَستِه بودَن، وابَستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Defendable
قابل دفاع
ادامه...
قابِلِ دِفاع
دیکشنری انگلیسی به فارسی