معنی Depend
Depend
وابسته بودن، وابسته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Depend
Defend
Defend
دِفاع کَردَن، دِفاع کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
hupend
hupend
بوق زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
fegend
fegend
جاروکِشی، جارو کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Demenz
Demenz
جُنون، زَوال عَقل
دیکشنری آلمانی به فارسی
Deepen
Deepen
عَمیق تَر کَردَن، عَمیق کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Decent
Decent
مُناسِب، شایِستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wetend
wetend
فَهمیده، دانِستَن
دیکشنری هلندی به فارسی
piepend
piepend
جیغ زَدَن، جیرجیر
دیکشنری هلندی به فارسی
Demand
Demand
تَقاضا کَردَن، تَقاضا
دیکشنری انگلیسی به فارسی