معنی Cutely - جستجوی لغت در جدول جو
Cutely
به طور ناز، ناز
ادامه...
بِه طُورِ ناز، ناز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tutela
امانت داری، حفاظت، سرپرستی، ولایت
ادامه...
اَمانَت داری، حِفاظَت، سَرپَرَستی، وِلایَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Curly
فرمی، فرفری
ادامه...
فُرمی، فِرفِری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Mutedly
به طور ملایم، بی صدا
ادامه...
بِه طُورِ مُلایِم، بی صِدا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hugely
به طور عظیم، به شدّت
ادامه...
بِه طُورِ عَظیم، بِه شِدَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lately
اخیراً
ادامه...
اَخیراً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Acutely
به شدّت، به طور حادّ
ادامه...
بِه شِدَّت، بِه طُورِ حادّ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tutela
ولایت، قیمومیّت، امانت داری، سرپرستی
ادامه...
وِلایَت، قَیمومیَّت، اَمانَت داری، سَرپَرَستی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Crudely
خام، به طرز خام
ادامه...
خام، بِه طَرزِ خام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Mutely
به طور بی صدا، بی صدا
ادامه...
بِه طُورِ بی صِدا، بی صِدا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cuddly
نوازشگر، نوازش
ادامه...
نَوَازِشگَر، نَوَازِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Curtly
به طور کوتاه، به طور خلاصه
ادامه...
بِه طُورِ کوتاه، بِه طُورِ خُلاصِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tutela
سرپرستی، قیمومیّت، ولایت
ادامه...
سَرپَرَستی، قَیمومیَّت، وِلایَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Surely
قطعاً، حتماً
ادامه...
قطعاً، حَتماً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Comely
زیبا
ادامه...
زیبا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rudely
به طور بی ادبانه، بی ادبانه
ادامه...
بِه طُورِ بی اَدَبانِه، بی اَدَبانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Purely
به طور خالصانه، صرفاً
ادامه...
بِه طُورِ خالِصانِه، صِرفاً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cute
زیبا، ناز
ادامه...
زیبا، ناز
دیکشنری انگلیسی به فارسی