معنی tutela
tutela
ولایت، قیمومیّت، امانت داری، سرپرستی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با tutela
tutela
tutela
سَرپَرَستی، قَیمومیَّت، وِلایَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tutela
tutela
اَمانَت داری، حِفاظَت، سَرپَرَستی، وِلایَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tuteur
tuteur
مُعَلَّمِ خُصوصی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tutelle
tutelle
اَمانَت داری، قَیمومیَّت، سَرپَرَستی، وِلایَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cautela
cautela
مُراقِبَت، اِحتیاط
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Cutely
Cutely
بِه طُورِ ناز، ناز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cautela
cautela
مُراقِبَت، اِحتیاط
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cautela
cautela
اِحتیاط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tutulma
tutulma
شیفتِگی، کُسُوف
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی