جدول جو
جدول جو

معنی آویزون - جستجوی لغت در جدول جو

آویزون
آویزان، کنایه از آدم مزاحم
تصویری از آویزون
تصویر آویزون
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آویزگن
تصویر آویزگن
درآویخته، آنکه به هرکس یا به هر چیز درآویزد، آنکه باعجز و لابه و التماس چیزی بخواهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
آویخته، معلق، در حال آویختگی، طفیلی، مزاحم، غمگین، در حال دعوا، گلاویز
فرهنگ فارسی عمید
در حال آویختگی، آویخته، معلق، آونگ، آون، دروا، آونگان، دلنگان،
- آویزان کردن، آویختن، تعلیق،
، جنگ و گریز کنان، گریز و آویز کنان: غوریان دررمیدند و هزیمت شدند وآویزان میرفتند تا ده، (تاریخ بیهقی)، مشغول، دست بکار، آغازان، دست بیقه:
باد سحری سپیده دم خیزانست
با میغ سیه بجنگ آویزانست،
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(گِ)
آنکه بهر کس درآویزد. آنکه بهر چیز درآویزد. آنکه بهر چیز تشبث کند. شبث. (ربنجنی) (السامی فی الاسامی). علق. (السامی فی الاسامی). متشبث، مبرم (چون گدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آمیدون
تصویر آمیدون
فرانسوی نشاسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آویزگن
تصویر آویزگن
آنکه بهر کس و هر چیز در آویزد متشبث، مبرم (چون گدا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
در حال آویختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمیزان
تصویر آمیزان
در حال آمیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلیزدن
تصویر آلیزدن
آلیزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
آویزان کردن از تعلیق، فرو هشتن فرو گذاشتن پایین انداختن، حمایل کردن تقلد، بدار کشیدن مصلوب کردن دار زدن، آویزان شدن، جنگ کردن با نبرد کردن با، چنگ زدن به تشبث به، چنگ زدن به چنگال افکندن (چنانکه گرگ و پلنگ بصید) -9 ماخوذ گشتن مسئول شدن معاقب گشتن، گرفتار شدن دچار گشتن، یا آویختن دل کسی بکسی. بدو تعلق خاطر یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
معلق، آویخته، در حال جنگ و گریز
فرهنگ فارسی معین
آویخته، آویز، معلق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
معلّقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
Freeloader, Hanging
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
parasite, suspendu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
食白食的人 , 悬挂的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
mtu wa bure, inayoning'inia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
нахлебник , висящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
Schmarotzer, hängend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
нахлібник , підвішений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
فری لوڈر , لٹکا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
ফ্রিলোডার , ঝুলন্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
beleşçi, asılı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
aproveitador, pendurado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
무임승차자 , 매달린
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
フリーライダー , 吊るされた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
נַעֲלָל עַל חֶשְבּוֹן אַחֵרִים , תלויות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
मुफ्तखोर , लटका हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
penganggur, tergantung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
pasożyt, wiszący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
profiteur, hangend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
gorrón, colgado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
scroccone, appeso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
ผู้เกาะกิน , แขวน
دیکشنری فارسی به تایلندی