- ลับ
مخفی، راز، پنهانی، تیز کردن، مخفیانه
معنی ลับ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هیپنوتیزم کردن، دستور خوٰابیدن داده
بی خواب، نمی تواند بخوٰابد
آرام بخش، بازتابنده
بازنگری، گذشته نگر
معکوس کردن، برگرداندن، برگشت دادن
توطئه چینی کردن، طرح مخفی
مبهم، مرموز، دیر فهم، ماورایی
بازتابی، منعکس کردن
دوباره تصرّف کردن، پس گرفتن
به طور نوبتی، نوبت بگیرید
مجدّد پذیرفتن، برگرد
ارجاع کردن، پس فرستادن
رمزی، به طور مرموزی، به طور مرموز، به طور روحانی، به طور عرفانی، به طور معمّاگونه
به طور پنهانی، مخفیانه، به طور تبانی، به طور توطئه آمیز، پنهانی، به طور مخفیانه
به طور محرمانه، مخفیانه
زیادی خوٰابیدن، بیش از حد خوٰابیدن
بازگشتن، عقب افتادن، عقب نشینی
خوابیده، بخوٰاب
حساب کردن، شمارش، شمردن، شمارش کردن
جایگزین کردن، متناوب، متناوب قرار دادن
بازگشتن، برگرد
باشگاه رفتن، باشگاه
خاموش کردن
گرفتن، نگه دارید، چنگ زدن، دستگیر کردن، گرفتار کردن، تور انداختن، چسبیدن
محکم، بله
چروک انداختن، چین خورده، چروک خورده، چین چین کردن، چروکیده
بازگشتن، ریباند
دریافت کردن، دریافت کنید، پذیرا، پذیرفتن
چروکیدن، بریزید، تا کردن، تخت شده
ریز ریز کردن، خرد شده، جا به جا کردن
نوازش کردن، ضربه زدن
حذف کردن، حذف کنید، پاک کردن، منفی
دوباره دنبال کردن، دنبال کنید
با نگاه به گذشته، به صورت معکوس