معنی หลับ
หลับ
خوابیده، بخوٰاب
دیکشنری تایلندی به فارسی
واژههای مرتبط با หลับ
หลัก
หลัก
اَصلی کَردَن، اَصلی
دیکشنری تایلندی به فارسی
สลับ
สลับ
جایگُزین کَردَن، مُتِناوِب، مُتِناوِب قَرار دادَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
กลับ
กลับ
بازگَشتَن، بَرگَرد
دیکشنری تایلندی به فارسی
คลับ
คลับ
باشگاه رَفتَن، باشگاه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ลับ
ลับ
مَخفی، راز، پِنهانی، تیز کَردَن، مَخفیانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی