چیزی که در آن نقش گلها دوخته باشند. (بهار عجم) (آنندراج) : در برد نظربازی ما نقش نیاید دست دگران بهلۀ گلدوز ز ما برد. میرزا معز فطرت (از آنندراج). مرید مرشد ما جبۀ گلدوز میخواهد خر عیسی است این رنگین بیالایید پالانش. عرفی (از آنندراج)
چیزی که در آن نقش گلها دوخته باشند. (بهار عجم) (آنندراج) : در برد نظربازی ما نقش نیاید دست دگران بهلۀ گلدوز ز ما برد. میرزا معز فطرت (از آنندراج). مرید مرشد ما جبۀ گلدوز میخواهد خر عیسی است این رنگین بیالایید پالانش. عرفی (از آنندراج)
دل دوزنده. آنچه موجب آزار و رنج دل گردد. دلخراش. خراشندۀ دل. (ناظم الاطباء) : ای مژه تیر و کمان ابرو تیرت بچه کار تیر مژگان تو دلدوزتر از تیر خدنگ. فرخی. - غمزۀ دلدوز، گیرا. مؤثر: تیری از آن غمزۀ دلدوز جست بر جگرش آمد و تا پر نشست. ؟ - مژگان دلدوز، گیرا. مؤثر: هرکه از مژگان دلدوز تو می جوید امان راه گردانیدن از تیر قضا دارد امید. صائب (از آنندراج). - ناوک دلدوز، تیر دلدوز: گر من از سنگ ملامت رو بگردانم زنم جان سپر کردند مردان ناوک دلدوز را. سعدی. هان ای نهاده تیر جفا بر کمان حکم اندیشه کن ز ناوک دلدوز در کمین. سعدی. به مردمی که دل دردمند حافظ را مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم. حافظ
دل دوزنده. آنچه موجب آزار و رنج دل گردد. دلخراش. خراشندۀ دل. (ناظم الاطباء) : ای مژه تیر و کمان ابرو تیرت بچه کار تیر مژگان تو دلدوزتر از تیر خدنگ. فرخی. - غمزۀ دلدوز، گیرا. مؤثر: تیری از آن غمزۀ دلدوز جست بر جگرش آمد و تا پر نشست. ؟ - مژگان دلدوز، گیرا. مؤثر: هرکه از مژگان دلدوز تو می جوید امان راه گردانیدن از تیر قضا دارد امید. صائب (از آنندراج). - ناوک دلدوز، تیر دلدوز: گر من از سنگ ملامت رو بگردانم زنم جان سپر کردند مردان ناوک دلدوز را. سعدی. هان ای نهاده تیر جفا بر کمان حکم اندیشه کن ز ناوک دلدوز در کمین. سعدی. به مردمی که دل دردمند حافظ را مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم. حافظ
امیرچوپان سلدوز یکی از امرای مغولی بسیار مهم دورۀ غازان خان است که در زمان الجایتو امیرالامرایی داشت و دختر ایلخان دولندی را در ازدواج آورد و حیثیت و پایۀ او بمقامی بود که اولجایتو در بستر مرگ پسر خود ابوسعید را به امیرچوپان سپرده بود. (از تاریخ عصر حافظ ص 17)
امیرچوپان سلدوز یکی از امرای مغولی بسیار مهم دورۀ غازان خان است که در زمان الجایتو امیرالامرایی داشت و دختر ایلخان دولندی را در ازدواج آورد و حیثیت و پایۀ او بمقامی بود که اولجایتو در بستر مرگ پسر خود ابوسعید را به امیرچوپان سپرده بود. (از تاریخ عصر حافظ ص 17)
نام یکی از بخشهای تابع شهرستان ارومیه در جنوب خاوری ارومیه واقع است. از شمال به دهستان دول و از جنوب و خاور بشهر ویران و لاهیجان از باختر ب حومه اشنویه محدود است. هوای بخش معتدل ومحصول عمده آن غلات، توتون، چغندرقند، حبوبات، برنج است. آب مزروعی این بخش از رود خانه گدوار چشمه سارها تأمین میگردد، و دارای یک دهستان بنام حومه میباشد. دهستان حومه از 92 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده وجمعیت آن در حدود 21400 تن است. و قراء مهم آن قصبۀ نقده (مرکز بخش) و دهستان خلیفان، فرخ زاد، ممیان، محمدیار، محمدشاه پائین، آق طویله، چیانه، حسنلی، قلعه جوق میباشد. راه شوسه بخانه و اشنویه و مهاباد داشته اکثر راههای قراء ارابه رو میباشد که در تابستان میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام یکی از بخشهای تابع شهرستان ارومیه در جنوب خاوری ارومیه واقع است. از شمال به دهستان دول و از جنوب و خاور بشهر ویران و لاهیجان از باختر ب حومه اشنویه محدود است. هوای بخش معتدل ومحصول عمده آن غلات، توتون، چغندرقند، حبوبات، برنج است. آب مزروعی این بخش از رود خانه گدوار چشمه سارها تأمین میگردد، و دارای یک دهستان بنام حومه میباشد. دهستان حومه از 92 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده وجمعیت آن در حدود 21400 تن است. و قراء مهم آن قصبۀ نقده (مرکز بخش) و دهستان خلیفان، فرخ زاد، ممیان، محمدیار، محمدشاه پائین، آق طویله، چیانه، حسنلی، قلعه جوق میباشد. راه شوسه بخانه و اشنویه و مهاباد داشته اکثر راههای قراء ارابه رو میباشد که در تابستان میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
شخص تنها و مجرد و بی زن و بچه، - یکه و یالقوز، تنها و منزوی، ، آنکه تنهایی دوست دارد، آنکه از مردم گریزد، مردم گریز، (یادداشت مؤلف)، بی قید، بی بند و بار
شخص تنها و مجرد و بی زن و بچه، - یکه و یالقوز، تنها و منزوی، ، آنکه تنهایی دوست دارد، آنکه از مردم گریزد، مردم گریز، (یادداشت مؤلف)، بی قید، بی بند و بار
دوزندۀ دال، و دال نقشها بود که بر جامه دوزند، دوزندۀ نقش ها بشکل دال، قلاب دوز، (دیوان نظام قاری ص 199)، آنکه نقش بر جامه دوزد: گوشی از دو گل که دالدوزان در شرب مقفل اندازند، (نظام قاری، دیوان البسه ص 134)
دوزندۀ دال، و دال نقشها بود که بر جامه دوزند، دوزندۀ نقش ها بشکل دال، قلاب دوز، (دیوان نظام قاری ص 199)، آنکه نقش بر جامه دوزد: گوشی از دو گل که دالدوزان در شرب مقفل اندازند، (نظام قاری، دیوان البسه ص 134)
دهی از دهستان طارم سفلی بخش سیردان شهرستان زنجان. آب از رود خانه قلالو. محصول آنجا غلات، برنج. شغل اهالی آن زراعت، گلیم و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی از دهستان طارم سفلی بخش سیردان شهرستان زنجان. آب از رود خانه قلالو. محصول آنجا غلات، برنج. شغل اهالی آن زراعت، گلیم و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
ترکی بی یال بی زن، بی بند و بار، یکه تنها آدم تنهاومجرد وبی زن وبچه: یکه و یالقوز و بی هیچ احساس مسئولیت عمر سی و پنجساله اش راطی کرده بود، بی قید بی بندوبار
ترکی بی یال بی زن، بی بند و بار، یکه تنها آدم تنهاومجرد وبی زن وبچه: یکه و یالقوز و بی هیچ احساس مسئولیت عمر سی و پنجساله اش راطی کرده بود، بی قید بی بندوبار