- یکران
- اسب اصیل و نجیب، اسبی که رنگ او میان زرد و بور باشد، اسبی که یک پا را کوتاه تر از پای دیگر بگذارد
معنی یکران - جستجوی لغت در جدول جو
- یکران
- اسب اصیل، 0 اسبی که بهنگام رفتن پای پس راکوتاه تر از پای دیگرگذارد 0 توضیح مولف برهان این کمله را بوزن مکران وظاهرا بضم اول دانسته است ولی رشیدی بفتح نوشته است، 0 رنگ اسب میان زرد و بور
- یکران
- اسب اصیل و خوب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی نهایت، بی حد
بی پایان، لایتناهی
پارسی تازی گشته شوکران از گیاهان
گیاهی است علفی و دو ساله از تیره چتریان به ارتفاع 8، تا 5، 1 متر که به حد وفور در اماکن سایه دار و در کنار رودخانه های نقاط مختلف می روید. ساقه اش راست و بدون کرک است و بر روی ساقه و دمبرگ لکه هایی برنگ قهوه یی قرمز دیده می شود. برگهایش متناوب و بزرگ و شفاف و دارای بریدگی های بسیار است ولی وضع متناوب برگها به تدریج که به انتهای ساقه می رسد به هم خورده به صورت متقابل در می آید رنگ برگها در سطح فوقانی پهنک سبز شفاف و در سطح تحتانی سبز کم رنگ است. گلهایش کوچک و سفید رنگند. در شوکران 5 آلکالوئید یافت می شود. میوه شوکران در استعمال داخلی دارای اثر آرام کننده و ضد تشنج است. این گیاه در اکثر نقاط آسیا و اروپا و افریقا به فراوانی می روید و در تمام نقاط ایران نیز (خصوصا خراسان و فارس) بوفور دیده می شود شوکران یونانی دورس طحما شیکران صرو بالداران قونیون بیوک بالدیران شورکران آنتنی درست بسبس بری شوکیران. توضیح 1 سقراط حکیم یونانی به وسیله عصاره میوه این گیاه مسموم شد، توضیح 2 در برخی کتب بیخ تفت را مرادف با شکران یا ریشه شوکران ذکر کرده اند در حالی که تفت گیاه دیگریست و ارتباطی با شوکران ندارد. یا شوکران آبی. گونه ای شوکران که علفی و پایاست و ارتفاعش تا 3، 1 متر میرسد و در مردابها و نواحی آبگیر مناطق شمالی نیمکره می روید. ریزوم آن متورم و بیضوی و حجیم است و چون عرضا قطع شود شیره نا مطبوعی برنگ مایل به زرد از آن خارج می شود. از اختصاصات این گیاه آنست که اولا بر خلاف شوکران کبیر ساقه اش فاقد لک است و ثانیا پایه اشعه چتر اصلی آن بدون گریبانه است. بوی آن شبیه کرفس و طعمش جعفری است. گلهایش کوچک و سفید رنگند. ساقه زیرزمینی این گیاه سمی و خطرناک است مسمومیت حاصل از عصاره این گیاه مزبور عوارض شدیدی را در انسان تولید می کند که منجر به مرگ می شود جقوطه فیروزا صوبالدیرانی قاتل البقر شیکران آبی شیکران مائی شوکران مائی. یا شوکران باغی. شوکران صغیر. یا شوکران نابستانی. شوکران صغیر. یا شوکران صغیر. گونه ای شوکران که ارتفاعش از شورکان آبی کمتر و ریشه اش دوکی شکل و ساقه اش شفاف و بی کرک و دارای خطوط قابل تشخیص است. به علاوه گاهی بر روی آن خطوط یا لکه های برنگ قرمز دیده می شوند. برگهایش نرم برنگ سبز تیره و گلهایش سفید رنگ است. برای این گیاه اثر دارویی شناخته نشده و نیز بر خلاف شوکران کبیر فاقد مواد سمی است اگر چه دارای مقادیر بسیار کمی کونیسین می باشد کزبره الثعلب کرفس الکلاب جعفری زهری شوکران بستانی شوکران باغی بقدونس کاذب. یا شوکران مائی. شوکران آبی
بی کرانه، بی پایان، نامحدود
شوکران، مادۀ سمّی خطرناک که از ریشه گیاهی شبیه جعفری با شاخه های چتری و گل های سفید به همین نام به دست می آید، دورس، تفت، بیخ تفت، تودریون، شبیبی
ته دیگ پلو
جمع ذکر، مردان نرینگان یاد بود جشنی است مر ترسایان را
پردهی نمایش، نمابار
مساوی
اصحاب
پرده سینما
مست مرد مست، جمع سکاری
سپاسداری سپاسگذاری کردن شگر گفتن مقابل کفران
پردۀ سینما، نشان دادن فیلم در سینما
مساوی، برابر، یک جور، همیشه، هم عقیده
یکسان داشتن: برابر کردن مانند هم کردن، یکسان کردن
یکسان شدن: مانند هم شدن
یکسان کردن: برابر کردن مانند هم کردن
یکسان نمودن: برابر کردن مانند هم کردن، یکسان کردن
یکسان داشتن: برابر کردن مانند هم کردن، یکسان کردن
یکسان شدن: مانند هم شدن
یکسان کردن: برابر کردن مانند هم کردن
یکسان نمودن: برابر کردن مانند هم کردن، یکسان کردن
شکر کردن، شکر گفتن، سپاسگزاری کردن، سپاس داری
بنکران، ته دیگ پلو، غذایی که ته دیگ چسبیده و برشته شده باشد، ته دیگ
برابر، مساوی، هموار، بالسویه
مست، آنکه در اثر خوردن نوشابۀ الکلی از حال طبیعی خارج شده، خمارآلود
Identical, Uniform, Uniformly
idêntico, uniforme, uniformemente
idéntico, uniforme, uniformemente
identyczny, jednolity, jednolicie
идентичный , единый , одинаково
ідентичний , рівний , рівномірно
identiek, uniform, gelijkmatig
identisch, einheitlich, gleichmäßig