جدول جو
جدول جو

معنی یونیان - جستجوی لغت در جدول جو

یونیان
(یُ)
یکی از شعبه های چهارگانه ای که یونانیان قدیم بدان منقسم شده بودند. آنان از زمانهای بسیار قدیم در خطۀ شرقی یونان قدیم و خطۀ شمالی موره سکونت داشتند. گروهی از آنان به حدود ازمیر و افس مهاجرت کردند و این قسمت از آسیای صغیر را بدین مناسبت یونیه نامیدند. سپس خود یونانیان نیز کوچگاههایی تأسیس و بدین سان با یونیها اختلاط و امتزاج حاصل کردند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بودیان
تصویر بودیان
(پسرانه)
نام یکی از قبایل ماد (نگارش کردی: بودیان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترنیان
تصویر ترنیان
(دخترانه)
سبدی که از شاخه های بید می بافند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوسیان
تصویر بوسیان
(پسرانه)
از قبایل ماد (نگارش کردی: بسیان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترنیان
تصویر ترنیان
سبد بزرگی که از ترکه های درخت می بافند، تریان، ترینان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوزیان
تصویر سوزیان
نفع و ضرر، مال و سرمایه، کنایه از راز، سر، برای مثال قلم دو زبان است و کاغذ دو روی / نباشند محرم دراین سوزیان (کمال الدین اسماعیل - ۳۵۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روبیان
تصویر روبیان
میگو، جانوری آبی با چنگال و پاهای بلند به اندازۀ ملخ که بعضی از انواع آن مصرف خوراکی دارد، ملخ دریایی، اربیان، روبیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشنیان
تصویر اشنیان
اشنان، گیاهی از خانوادۀ اسفناج با شاخه های باریک، برگ های ریز و طعم شور که معمولاً در شوره زارها می روید، خلخان، شنان، آذربو، آذربویه، خرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زینیان
تصویر زینیان
زنیان، گیاهی خودرو با گلهای سفید و دانه هایی زرد رنگ و خوش بو با طعم کمی تند و تلخ که گاهی روی نان می ریخته اند و برای تهیه اسانس کاربرد دارد، زینان، نینیا، ساسم، جوانی، نغن، نغنخوٰاد، نغنخوٰالان، نانخوٰاه، نان خوٰاه
فرهنگ فارسی عمید
به مسافت کمی میانۀ شمال و مشرق شهر فسا است، (فارسنامۀ ناصری)، دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فسا که در یک هزارگزی شمال فسا بر کنار شوسۀ فسا به اصطهبانات و نیریز در جلگه واقع است، ناحیه ای است با آب و هوای معتدل و 775 تن سکنه، محصول عمده آن غلات و پنبه و شغل مردمش زراعت و قالی بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)، بی قید، متردد، (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، شبان بی عصا، زن بی شوهر، (آنندراج) (منتهی الارب)، و رجوع به باهله شود، ناقه که آن را بی پستان بند یا بی مهار یا بی نشان گذاشته باشند، (آنندراج) (منتهی الارب)، اشتر ماده، ج، بهّل، بهل، آن اشتر که پستان بند ندارد، (مهذب الاسماء)، شتر ماده که سر پستان او را به رکو نبسته باشند، شتر مادۀ بی نشانه، شتر ماده که چوب در بینی او نکرده باشند، (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
جامۀ ابریشمی که به تازیش حریر گویند. (از آنندراج). پرنیان. رجوع به پرنیان شود.
- برنیان خوی، خوش خلق و متواضع. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ارقطیون، (ابن البیطار)، به یونانی نباتی است ساقش بقدر انگشت و برگش شبیه به برگ کرفس و لطیف تر از آن و گلش شبیه به گل شبت و تخمش ریزه و خوشبو، (از تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان تولم که در بخش مرکزی شهرستان فومن واقع است و 113 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(اُ نَ)
گونۀ سوم از تیره اسفنجیان است و اسفنجیان تیره چهارم از دولپه های بی گلبرگ است. اشنیان در صحاری مرکزی ایران بسیار میروید و برگهای بسیار ریز و بهم فشرده دارد و در آن مقداری نمکهای قلیایی ذخیره میشود. چون ساقه های آنرا بسوزانند خاکستری بنام شخار بدست می آید که مواد قلیایی بسیار دارد و در صابون سازی بکار میرود. و رجوع به اشنان شود. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 274)
لغت نامه دهخدا
(اِ سِ)
نام فرقه ای یهود در عصر مکابیان. آنان روزگار به زهد میگذاشتند و دور از شهرها میزیستند و از ازدواج خودداری میکردند
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ)
تثنیه گونه ای از ادنی بمعنی اقرب. (معجم البلدان) ، نیک ریختن: ادهاق ماء، ریختن آب را. (منتهی الارب) ، شتابانیدن، برانگیختن کسی را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ)
صاحب وسیلهالمقاصد گوید قسمی از اقحوان است. (شعوری)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
در تداول عوام، آونگ. دروا. معلق. آویخته. و فصیح آن آویزان باشد. بیت ذیل را در فرهنگها برای کلمه مثال می آورند:
رفته با بازوش از تندی ّ مرکب آستین
گشته آونگانش از پهلوی استر پوستین.
جلال الدین خوافی.
- آونگان شدن، آویزان شدن.
- آونگان کردن، آویختن
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. ناحیه ای است تپه ماهور و سردسیری و مالاریایی. از چشمه ها مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است. اهالی به زراعت و گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. ساکنین از طایفۀ باریک وند میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
اسدی در لغت نامه گوید: ’مادر یونس پیغمبر بوده است، چون از بطن حوت نجات یافت قومی در حق یونان معتقد شده بودند و بدوبگرویده و آن قوم را یونانیان خوانند’ و شعری از دقیقی به شاهد آرد، اما شرح بالا و شعر دقیقی حتی با اساطیر یهود و اسرائیلیان هم وفق نمی دهد، لیکن در اینکه به زمان شاعر و البته پیش از او هم چنین روایتی مشهور بوده است به دلیل همین شعر و همین شرح معنی تردیدی نیست و ما تنها برای بر جای ماندن این روایت خرافی به نقل آن پرداختیم، (یادداشت مؤلف) :
یونان که بود مادر یونس ز بطن حوت
یادی نکرد و کرد ز عفت جهان به خود
تا تازه کرد یاد اوائل به دین خویش
تا زنده کرد مذهب یونانیان به خود،
دقیقی
یونس پیغمبر: ذوالنون، لقب یونس أی یونان النبی، (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان در 75هزارگزی خاور سیردان و 9 هزارگزی راه مالرو عمومی، کوهستانی و سردسیر با 347 تن سکنه، آب آن از چشمه و رود محلی، محصول آنجا غلات و گردو، شغل اهالی زراعت وگله داری و قالیچه و گلیم و جاجیم بافی است، راه آن مالرو و صعب العبورست، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
نام قومی که در جنوب اروپا در شبه جزیره یونانستان ساکنند، خود مردم به خود هلانی گویند، ایرانیان این اسم را از نام یکی از قبایل آنها که یونی ها باشد گرفته و به تمام مملکت و مردم اطلاق کردند، (از فرهنگ لغات شاهنامه ص 271)
لغت نامه دهخدا
کشوری در جنوب شرقی اروپا و در جنوب غربی شبه جزیره بالکان، مشتمل بر جزایر پراکنده ای در دریای اژه و دریای ایونی، که 130400 کیلومتر مربع مساحت و بیش از 8555000 تن سکنه دارد، ازاین تعداد در حدود 7 میلیون نفر پیرو کلیسای ارتدکس یونان هستند، این کشور از شمال به آلبانی، یوگوسلاوی و بلغارستان، از شمال غربی به ترکیۀ اروپایی، از مشرق به دریای اژه، از جنوب به دریای مدیترانه، و از مغرب به دریای ایونی محدود است و خود به شکل نامنظم می باشد که سواحل بریدۀ عمیق دارد، پایتخت آن شهر آتن است و از نظر اداری به دو منطقۀ جغرافیایی تقسیم شده و هریک از این مناطق خود به نواحی متعدد منقسم گشته است، محصولات عمده آن از کشاورزی به دست می آید و عبارت است از غلات، توتون، پنبه و میوه، از شهرهای مهمش غیر از آتن که پایتخت است، سالونیک، پاتراس و کاوالا را می توان نام برد، یونان در قدیم به مناطقی تقسیم شده بود که هریک زمانی مملکت مستقلی بوده اند، مانند تراکیه، مقدونیه، اپیر، تسالی، پلوپونز،
یونان قدیم: یونان کنونی از نظر جغرافیایی با یونان قدیم فرق دارد و خیلی کوچکتر و محدودتر از آن است، کلمه یونان که در السنۀ شرقی مشهور شده از کلمه یونیه که به قسمتی از سواحل آسیای صغیر به خصوص حدود ازمیر اطلاق می شده گرفته شده و نسبت آن به شخصی به نام یونان از اولاد یافث بن نوح توهمی بیش نیست، یونان از نظر تمدن و معارف و ترقیات فکری و معنوی تاریخ درخشانی دارد، گرچه مصریان و هندیان و کلدانیان و دیگر ملتهای مشرق زمین پیش از یونان به دایرۀ تمدن گام نهاده اند، ولی تمدن آنان هریک در جهت خاصی سیر کرده و شکل جامع و کاملی مانند تمدن یونان نداشته است و در هر حال یونان به تمدن باستان جهان کمک شایانی کرده است، در یونان شاعران و فیلسوفان و متفکران و دانشمندان بزرگی به عرصۀ ظهور رسیده اند، حکومتهای یونان باستان اغلب به زدوخورد مشغول بودند و مشهورترین وقایع باستانی آن عبارت است از: 1- جنگ تروا، که مشتمل است بر وقایع باستانی مخلوط باافسانه و اساطیر، 2- جنگ با ایران، 3- جنگ با پلوپونی، در موقعی که کیخسرو جهانگشای مشهور ایران اکثر جهات آسیا را به تصرف خود درآورد به کوچگاههای یونانی واقع در سواحل آناطولی نیز استیلا یافت و بعدها نیز چند تن از پادشاهان ایران به یونان لشکرکشی کردند که هرودت و دیگر مورخان یونانی از پیروزی و شجاعت یونانیان و شکست ایرانیان به مبالغه و غرور یاد می کنند، ولی توکیدید که محقق ترین آنان است، مبالغه و اغراق آنان را یادآور می شود، تمدن یونان در قرن پنجم پیش از میلاد به اوج ترقی و کمال رسید، سقراط و شاگردش افلاطون با شاگرد خود ارسطو شالودۀ محکم علوم و فنون یونانی را ریختند، بعدها با نیرومند شدن مقدونیه فیلیپ پادشاه مقدونیه یونان را به ضعف و زبونی دچار ساخت و پسرش اسکندر تمام این سرزمین را تصرف کرد و در همان روزگار یعنی سیصد و چند سال قبل از میلاد استقلال کشور یونان از دست رفت، ولی با این همه زبان یونانی همچنان زبان نگارش و ادب بودو از این رو تمدن یونان محو نشد و در حملۀ رومیان نیز که یونان به صورت ایالتی از روم درآمد باز در بنای زبان و تمدن یونان خللی وارد نگردید، ولی پس از ظهور دین مسیح تعصب قشریون مذهبی ضربۀ مهلکی بر تمدن یونان زد، اما با ظهور اسلام مسلمانان روشنفکر بی تعصب به ترجمه و تحقیق و استفاده از آثار ارزندۀ علمی وفکری یونان همت گماشتند، با ظهور دولت عثمانی یونان جزء کشورهای عثمانی درآمد،
یونان جدید: تاریخ جدید یونان از زمانی آغاز می شود که از دولت عثمانی جدا شده و استقلال یافت (1830 میلادی) و کشور سلطنتی اعلام شد، به دنبال جنگ جهانی دوم در 1945 جنگ داخلی در یونان شروع شد و تا 1949ادامه داشت، در 1967 میلادی کودتای نظامی که ژرژ پاپادوپولوس در آن اثر عمده ای داشت بدون خونریزی درگرفت، کنستانتین پادشاه یونان تصمیم گرفت که دولت کودتایی را براندازد (دسامبر 1967) ولی موفق نشد و به رم رفت و پاپادوپولوس خود منصب نخست وزیری یافت و برای بازگرداندن پادشاه و آشتی میان او و دولت مذاکراتی به عمل آورد، سپس طرح قانون اساسی جدیدی ریخت و نسخه ای از آن را برای پادشاه فرستاد و بالاخره همین قانون با متمم هایی از تصویب مجلس یونان گذشت، پاپادوپولوس در سال 1973 میلادی با انجام رفراندومی رژیم جمهوری در یونان برقرار کرد و خود رئیس جمهوری شد، ولی به فاصله کوتاهی (در سال 1973) در نتیجۀ کودتایی که از طرف برخی از نظامیان مخالف صورت گرفت سرنگون شد، در سال 1974 میلادی غیرنظامیان قدرت را از نظامیان گرفتند و کنستانتین کارامانلیس نخست وزیر برای انتخاب یکی از دو رژیم سلطنتی یا جمهوری رفراندومی صورت داد و در آن اکثریت ملت جمهوری را برگزیدند و بدین ترتیب رژیم جمهوری دراین کشور برقرار گردید،
اینک شواهد کلمه یونان که به مفهوم باستانی آن برمی گردد: ... با یکدیگر مشغول شوند و به روم و یونان نپردازند، (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 91)،
مرکب دین که زادۀ عرب است
داغ یونانش بر کفل منهید،
خاقانی،
فلسفی فلسی و یونان همه یونی ارزد
نفی این مذهب یونان به خراسان یابم،
خاقانی،
متاع من که خرد در دیار فضل وادب ؟
حکیم راه نشین را چه وقع در یونان،
سعدی،
- اهل یونان، مردم یونان، یونانیان:
معنی نه و نقش ریش و دستار
حکمت نه و دین اهل یونان،
خاقانی،
- حکمت یونان (یونانیان)، فلسفۀ یونان، فلسفه ای که علما و دانشمندان یونان مانند سقراط و افلاطون و ارسطو بنیان گذار آن بوده اند:
بازی ست پیش حکمت یونانم
زیرا که ترجمان طواسینم،
ناصرخسرو،
ما را برون ز حکمت یونانیان چو هست
تقلید مکّیان و قیاسات کوفیان،
انوری،
- مذهب یونان، مکتب یونان، فلسفۀ علما و دانشمندان قدیم یونان مانند سقراط و افلاطون و ارسطو:
فلسفی فلسی و یونان همه یونی ارزد
نفی این مذهب یونان به خراسان یابم،
خاقانی،
و رجوع به ترکیب حکمت یونان شود،
- یونان دیار، دیار یونان، سرزمین یونان:
عروس گرانمایه را نیز کار
برآراست تا شد به یونان دیار،
نظامی،
- یونان گروه، گروه یونان، قوم یونانی:
سر فیلسوفان یونان گروه
جواهر چنین آرد از کان کوه،
نظامی،
- یونان نشینان، ساکنان یونان، ملت یونان، مردمی که در کشور یونان سکونت گزیده اند:
که یونان نشینان آن روزگار
سوی زهد بودند آموزگار،
نظامی
دهی است میان بردعه و بیلقان، (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)، جایی است در هفت فرسخی بردعه و بیلقان، (از معجم البلدان)
نام دهی به بعلبک، (منتهی الارب)، از دیه های بعلبک است، (از معجم البلدان)، نام قریه ای نزدیک بعلبک، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
به معنی خواب باشدکه نوم خوانند، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بالا شهرستان اردستان، واقع در 15هزارگزی جنوب باختر اردستان و 9هزارگزی باختر شوسۀ اردستان به اصفهان، کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنۀ آن 227 تن است، آب آن از قنات تأمین میشود، محصول آن غلات و خشکبار و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حوریان
تصویر حوریان
جمع حوری، در تازی پیشینه ندارد پردیسیان پریگونگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسنیان
تصویر حسنیان
پیروزی، شهادت، ظفر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زینیان
تصویر زینیان
تخمی است که آنرا بر روی نان پاشند نانخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روبیان
تصویر روبیان
جانوری است آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آونگان
تصویر آونگان
آویخته معلق آونگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشنیان
تصویر اشنیان
اشنان
فرهنگ لغت هوشیار
نفع و سود سود و زیان: و نماز دیگر این قوم نزدیک امیر محمد رسیدند... و حدیث سوزیان فراموش کرد، نفع منفعت، نیک و بد، مال سرمایه، راز سر ما فی الضمیر، نام و ننگ، نام، سوغات ارمغان، غمخوار مهربان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آونگان
تصویر آونگان
((وَ))
آویخته، معلق، آونگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوزیان
تصویر سوزیان
((زَ دِ یا دَ))
نفع و ضرر، مال و سرمایه، نیک و بد، راز، نام وننگ، سوغات، مهربان، غمخوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آونگان
تصویر آونگان
معلق
فرهنگ واژه فارسی سره