- یوزک
- سگ شکاری، سگ تولۀ شکاری
معنی یوزک - جستجوی لغت در جدول جو
- یوزک
- یوزپلنگ، سگ شکاری
- یوزک ((زَ))
- توله سگ شکاری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیب آدم
ترکی تزکش تیر دان، سامان
سوزنده سوزا، یکی از امراض مقاربتی است که در بادی امر عبارتست از التهاب قسمت انتهایی مجرای بول موسوم به پیشاب راه به واسطه میکروب مخصوصی به نام گونوکوک. گونوکوک از دسته باکتری های کروی و دوقلو است و رنگ گرم را به خود نمیگیرد. سوزاک مصونیت ندارد و مبتلایان ممکن است مجددا مبتلا شوند. هیچکس در برابر این بیماری مصون نیست. در زنان و مردان بالغ بیماری مزبور به وسیله مقاربت سرایت میکند
برآمدگی استخوان مچ پا
قوزک، برآمدگی استخوان مچ پا
یوزک، سگ شکاری، سگ تولۀ شکاری
برآمدگی استخوان مچ پا غوز خرد خمیدگی کوچک، زایده سطح داخلی انتهای تحتانی استخوان درشت نی و زایده سطح خارجی انتهای تحتانی استخوان نازک نی که اولی تشکیل غوزک داخلی را می دهد و دومی تشکیل غوزک خارجی را در پا می دهد قوزک
پارسی است غوزک کوژک برآمدگی غوزک پای
سگ شکاری
بورک، کپک نان، بوز
یوزپلنگ
پسوند متصل به واژه به معنای یوزنده مثلاً چاره یوز، دریوزبرای مثال ز بهر طلایه یکی کینه توز / فرستاد با لشکری رزم یوز (فردوسی - لغت فرس۱ - یوز)
پسوند متصل به واژه به معنای یوزنده مثلاً چاره یوز، دریوز
جلودار، پیشرو سپاه، پیشتاز لشکر، مقدمۀ لشکر، پیش قراول، برای مثال سعدیا لشکر سلطان غمش ملک وجود / هم بگیرد که دمادم یزکی می آید (سعدی۲ - ۴۴۹) ، حذر کار مردان کارآگه است / یزک سد رویین لشکرگه است (سعدی۱ - ۷۶)
روی و سیمای نامبارک و نا میمون، شوم مقدمه لشکر. دیده ور پیش قراول: ای سپاهت را ظفرلشکر کش ونصرت یزک نی یقین برطول وعرض لشکرت آگه نه شک. (انوری)
جستن تفحص کردن، جوینده، این کلمه درزبان عوام به صورت صفتی تحقیرآمیز و دشنام گونه برای مردان بکار رود و دومفهوم بدجنس وناجنس و نخراشیده و بی تربیت و بیرحم و نظایرآن ازآن استنباط میشود: کی این بچه را زدک بابای یوزت یوزپلنگ
حیوانی است درنده شبیه پلنگ اما کوچکتر از آن که در قدیم آن را برای شکار تربیت می کردند
سیخ آهنی که بالای تنور می گذارند و چیزی را که می خواهند بریان کنند به آن می آویزند، بالشتکی که خمیر نان را روی آن پهن و نازک می کنند و به تنور می زنند