معنی دوزک دوزک (دُ زَ) دوز. دز. سرآستین: ای طرفۀ خوبان من ای شهرۀ ری لب را به سر دوزک بکن پاک از می. رودکی. رجوع به دز ودوز شود لغت نامه دهخدا