جدول جو
جدول جو

معنی کوزک

کوزک
(زَ)
کعب پا باشد. (فرهنگ سروری). قوزک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : موسی چهل گز بود و عصای چهل گز بود و چهل گز برجست و عصا بر کوزک پای او توانست زد. (ترجمه تفسیر طبری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به قوزک شود
لغت نامه دهخدا