نوعی از رفتار اسب (ظاهراً از یورمق یا یورتمق ترکی به معنی اعیاء و خسته کردن). (یادداشت مرحوم دهخدا). یرتمه. چهارنعل رفتن اسب. (ناظم الاطباء). از مصطلحات اسب تازان باشد. (آنندراج). نوعی راه رفتن اسب که آن را یرغه نیز گویند. (فرهنگ لغات عامیانه). و رجوع به یرتمه شود. - یورتمه آمدن، چهارنعل آمدن. (ناظم الاطباء). - یورتمه رفتن، چهارنعل دویدن. (ناظم الاطباء). - ، اسب را به شتاب به نوع یورتمه بردن. ، رفتار به شتاب
نوعی از رفتار اسب (ظاهراً از یورمق یا یورتمق ترکی به معنی اعیاء و خسته کردن). (یادداشت مرحوم دهخدا). یرتمه. چهارنعل رفتن اسب. (ناظم الاطباء). از مصطلحات اسب تازان باشد. (آنندراج). نوعی راه رفتن اسب که آن را یرغه نیز گویند. (فرهنگ لغات عامیانه). و رجوع به یرتمه شود. - یورتمه آمدن، چهارنعل آمدن. (ناظم الاطباء). - یورتمه رفتن، چهارنعل دویدن. (ناظم الاطباء). - ، اسب را به شتاب به نوع یورتمه بردن. ، رفتار به شتاب
نوعی از رفتار اسب، چهار نعل رفتن اسب رفتاربه شتاب، نوعی راه رفتن اسب که آن را یرغه نیز گویند. یا یورتمه رفتن، اسب را بشتاب بنوع یورتمه بردن، ترکی لکه، رهوار
نوعی از رفتار اسب، چهار نعل رفتن اسب رفتاربه شتاب، نوعی راه رفتن اسب که آن را یرغه نیز گویند. یا یورتمه رفتن، اسب را بشتاب بنوع یورتمه بردن، ترکی لکه، رهوار
از ایلات ساکن اطراف اردبیل، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 106)، از ایلات اطراف اردبیل و مرکب از هزار خانوار است، ییلاقشان اتوراک و قشلاق شان قوچ داغی می باشد، ترک و کشاورزند، (از یادداشت مؤلف)، این ایل در مرز خلخال و اردبیل واقع و افراد آن از قدیم به سوارکاری و تیراندازی و دلیری و خونخواری معروف می باشند و پیش از جلوس رضاشاه در نواحی خلخال و اطراف اردبیل پیوسته به تاخت وتاز و قتل و غارت می پرداخته اند
از ایلات ساکن اطراف اردبیل، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 106)، از ایلات اطراف اردبیل و مرکب از هزار خانوار است، ییلاقشان اتوراک و قشلاق شان قوچ داغی می باشد، ترک و کشاورزند، (از یادداشت مؤلف)، این ایل در مرز خلخال و اردبیل واقع و افراد آن از قدیم به سوارکاری و تیراندازی و دلیری و خونخواری معروف می باشند و پیش از جلوس رضاشاه در نواحی خلخال و اطراف اردبیل پیوسته به تاخت وتاز و قتل و غارت می پرداخته اند
جای بودن و خانه. (آنندراج) : لیک اگر یورتگه ز عز سازند هم از او خرگهیت پردازند. سنایی. از پناه حق حصاری به ندید یورتگه نزدیک آن دز برگزید. مولوی. ، بعضی به معنی جای و چوکی نوشته. (از آنندراج). و رجوع به یورت و یورد شود
جای بودن و خانه. (آنندراج) : لیک اگر یورتگه ز عز سازند هم از او خرگهیت پردازند. سنایی. از پناه حق حصاری به ندید یورتگه نزدیک آن دز برگزید. مولوی. ، بعضی به معنی جای و چوکی نوشته. (از آنندراج). و رجوع به یورت و یورد شود
دهی است از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس، در جنوب آبادی فوجم، در دشت معتدل هوائی واقع است و 165 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه گرگان، محصولش غلات و حبوبات و صیفی، شغل مردمش زراعت وقالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس، در جنوب آبادی فوجم، در دشت معتدل هوائی واقع است و 165 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه گرگان، محصولش غلات و حبوبات و صیفی، شغل مردمش زراعت وقالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
صاحب بخشایش: فقل ربّکم ذورحمه واسعه. (قرآن 6 / 147) ، پس بگو پروردگار شما صاحب بخشایش است وسعت دهنده. (تفسیر ابوالفتوح ج 2 ص 345). و رجوع به صفحۀ 350 همان جلد شود
صاحب بخشایش: فقل ربّکم ذورحمه واسعه. (قرآن 6 / 147) ، پس بگو پروردگار شما صاحب بخشایش است وسعت دهنده. (تفسیر ابوالفتوح ج 2 ص 345). و رجوع به صفحۀ 350 همان جلد شود
شهری در کشور بلژیک (فلاندر غربی) که بر کنار لیس واقع است و 43500 تن سکنه دارد. در این شهر کارخانه های پارچه بافی، تهیۀ نخهای پنبه ای و کلاه سازی دایر است. در سال 1302 میلادی در جنگ مهمیز طلائی ها به دست فلاماندها افتاد. (از لاروس)
شهری در کشور بلژیک (فلاندر غربی) که بر کنار لیس واقع است و 43500 تن سکنه دارد. در این شهر کارخانه های پارچه بافی، تهیۀ نخهای پنبه ای و کلاه سازی دایر است. در سال 1302 میلادی در جنگ مهمیز طلائی ها به دست فلاماندها افتاد. (از لاروس)