جدول جو
جدول جو

معنی یخترمه

یخترمه((اَ تَ مِ یا مَ))
اسب و سلاح و بار و بنه دشمن که پس از کشتن وی تصاحب کنند
تصویری از یخترمه
تصویر یخترمه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با یخترمه

اخترمه

اخترمه
(در میان ایلهای کرمانشاه (یخترمه) نیز گویند) اسب و سح و بار و بنه دشمن که پس از کشتن وی تصاحب کنند
فرهنگ لغت هوشیار

اخترمه

اخترمه
اسب و سلاح و بار و بنه دشمن که پس از کشتن وی تصاحب کنند، در میان ایل های کرمانشاه به یخترمه معروف است
اخترمه
فرهنگ فارسی معین

اخترمه

اخترمه
اسب و سلاح و بار و بنۀ دشمن که بعد از هزیمت و کشته شدن از وی بدست می آید. اصلش از آختارماخ ترکی است یعنی جستجو کردن. (یادداشت لغت نامه) : متهوران شجاعت پیشه تا چهار فرسخ تعاقب نموده سر و اخترمه بیشمار و کسیب بسیار از آن لشکر... گرفته. (مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه). شاه درّانی تا بیست فرسخ آنها را تعقیب نموده سر و اخترمه بیشماراز آنها گرفته. (مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه)
لغت نامه دهخدا

خترمه

خترمه
خاموش شدن از درماندگی بسخن یا از بیم. (از منتهی الارب) (متن اللغه) (اقرب الموارد). یقال: خترم الرجل
لغت نامه دهخدا

محترمه

محترمه
زن محترم، آنکه احترام او لازم است، قابل احترام، حرمت داشته
محترمه
فرهنگ فارسی عمید

یورتمه

یورتمه
نوعی راه رفتن اسب که سوار را تکان بدهد، چَهارنَعل، خَبَب، تَقریب
یورتمه
فرهنگ فارسی عمید

محترمه

محترمه
محترمه در فارسی مونث محترم: آزرمیک گرامی ارجمند مونث محترم جمع محترمات. مونث محترم جمع محترمات
فرهنگ لغت هوشیار