جدول جو
جدول جو

معنی یلبه - جستجوی لغت در جدول جو

یلبه
یلبه در فارسی جوشن جوشن
تصویری از یلبه
تصویر یلبه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لیبه
تصویر لیبه
(دخترانه)
مؤنث لبیب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از غلبه
تصویر غلبه
چیرگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دلبه
تصویر دلبه
از پارسی یک دلب یک چنار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلبه
تصویر طلبه
هاوشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زلبه
تصویر زلبه
نواله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلبه
تصویر جلبه
آوازها و غوغاها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از البه
تصویر البه
جمع لبیب خردمندان پرمغزان
فرهنگ لغت هوشیار
شنبلید شنبلیله، سیاهی، خوراک زایو مسابقه اسب دوانی، اسبان مسابقه. شنبلیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلبه
تصویر سلبه
برهنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلبه
تصویر شلبه
ماهی سیم
فرهنگ لغت هوشیار
سنگناک صلاب در فارسی (به صلابه کشیدن) سخت گرفتن سخت و استوار گردانیدن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلبه
تصویر طلبه
طالب، دانشجوی علوم قدیمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلبه
تصویر کلبه
خانۀ کوچک، خانه، خانۀ روستایی، دکان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلبه
تصویر حلبه
گروه اسبان که در مسابقۀ اسب دوانی شرکت کنند، اسب هایی که برای شرکت در اسب دوانی از هر جا بیاورند و آماده کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یوبه
تصویر یوبه
آرزو، امید، چشمداشت، آرمان، خواهش، درخواست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلبه
تصویر غلبه
زاغ پیسه، پرنده ای شبیه کلاغ با پرهای سیاه و سفید، شک، عکّه، کسک، کلاغ پیسه، کشکرت، زاغ پیسه، زاغه پیسه، عکعک، عقعق، کلاژه، غلپه، کلاژاره، قلازاده، برای مثال زاغ سیه بودم یک چند نون / باز چو غلبه شدستم دو رنگ (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۳۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هلبه
تصویر هلبه
از صورت های فلکی جنوبی، ذات الشعور، حوض، ضفیرهالاسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از البه
تصویر البه
البا، خوراکی که از دل و جگر خرد شده با روغن، پیاز داغ، رب و غیره درست می کنند، قلیه پوتی، حسره الملوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلبه
تصویر قلبه
چوبی که گاوآهن را به آن ببندند و به گردن جفت گاو بگذارند، سبنج، سپنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلبه
تصویر غلبه
چیره شدن، چیرگی یافتن، چیرگی، پیروزی،
کنایه از ازدحام جمعیت، کنایه از فریاد
غلبه داشتن: چیره و پیروز بودن، کنایه از بیشتر بودن
غلبه کردن: چیره و پیروز شدن، کنایه از فریاد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طلبه
تصویر طلبه
دانش پژوهان، جویندگان علم، جمع طالب
فرهنگ لغت هوشیار
شیر دوشه چرمین، گره درشت درخت کی وت (قوطی از این واژه پهلوی ساخته شده)، ترکش، پوشینه (کپسول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلبه
تصویر غلبه
فیروزی، چیره شدن و زبر دستی
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی است غلیه چوبی دراز آهن زده که بدان جفت گاو زمین را شکافند قلوه پارسی است گرده گیاه مروارید سرخی، دستیانه، نژاده بزرگ تبار: زن بیماری، ماندگی سرخی، دستیانه، نژاده بزرگ تبار: زن
فرهنگ لغت هوشیار
خانه کوچک تنگ و تاریک را گویند، خانه کوچک و محقر و بی برگ و ویران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یوبه
تصویر یوبه
آرزو طمع، اشتیاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یلقه
تصویر یلقه
بز سپید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلبه
تصویر حلبه
((حَ بَ یا بِ))
مسابقه اسب دوانی، اسبان مسابقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طلبه
تصویر طلبه
((طَ لَ بِ))
جمع طالب، دانشجوی علوم دینی، خواهندگان، دانش پژوهان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غلبه
تصویر غلبه
((غَ لَ بِ))
پیروز گشتن، چیره شدن، چیرگی، پیروزی، تسلط، استیلا، کثرت، فراوانی، گروه بسیار، جمعیت، ازدحام، بانگ، فریاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قلبه
تصویر قلبه
((قُ بِ))
چوبی که گاوآهن را به آن ببندند و به گردن گاو بگذارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلبه
تصویر کلبه
((کُ بَ یا بِ))
خانه کوچک، کومه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یوبه
تصویر یوبه
((ب))
آرزو، خواهش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یلوه
تصویر یلوه
((یَ وِ))
مرغ کوچکی که می گویند در اثر باران به وجود می آید
فرهنگ فارسی معین