ثابت و واضح گردیدن کار و به تحقیق رسیدن آن. (ناظم الاطباء) ، ثابت و واضح کردن کار و یقین نمودن بر آن و دانستن آن. (ناظم الاطباء) (غیاث). بی گمان شدن. (دهار)
ثابت و واضح گردیدن کار و به تحقیق رسیدن آن. (ناظم الاطباء) ، ثابت و واضح کردن کار و یقین نمودن بر آن و دانستن آن. (ناظم الاطباء) (غیاث). بی گمان شدن. (دهار)
نمدزین، روپوش، روپوش زین اسب، جناغ زین، دفنوک، غاشیهبرای مثال از فتح و ظفر بینم بر نیزۀ تو عقد / وز فرّ و هنر بینم بر دیزۀ تو یون (عنصری - ۳۴۳) پول خرد
نمدزین، روپوش، روپوش زین اسب، جُناغِ زین، دَفنوک، غاشیِهبرای مِثال از فتح و ظفر بینم بر نیزۀ تو عقد / وز فرّ و هنر بینم بر دیزۀ تو یون (عنصری - ۳۴۳) پول خُرد
علم و اطلاع که پس از بررسی و استدلال و برطرف شدن شک و گمان حاصل شود، امری که واضح و ثابت شده باشد، بی شک و شبهه، بی گمان، در تصوف ایمان قلبی به عوالم غیب بدون هیچ شک و تردیدی یقین داشتن: به راستی و درستی دانستن، مطمئن بودن یقین دانستن: مطمئن بودن یقین کردن: باور کردن و بی گمان پذیرفتن، مطمئن شدن به یقین: یقیناً
علم و اطلاع که پس از بررسی و استدلال و برطرف شدن شک و گمان حاصل شود، امری که واضح و ثابت شده باشد، بی شک و شبهه، بی گمان، در تصوف ایمان قلبی به عوالم غیب بدون هیچ شک و تردیدی یقین داشتن: به راستی و درستی دانستن، مطمئن بودن یقین دانستن: مطمئن بودن یقین کردن: باور کردن و بی گمان پذیرفتن، مطمئن شدن به یقین: یقیناً
شاید از: آب + رفت، آورود کردن. ارید کردن. رود کردن. روده کردن. تمام برکندن پر مرغ کشته، در آب جوشان نهادن حیوانی کشته تا پر یا پشم آن را آسان توان باز کردن
شاید از: آب + رُفت، آورود کردن. اُرید کردن. رود کردن. روده کردن. تمام برکندن پَر مرغ کشته، در آب جوشان نهادن حیوانی کشته تا پر یا پشم آن را آسان توان باز کردن
بی گمان شدن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). بی گمان دانستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). علم و آگهی یافتن بر چیزی. (از اقرب الموارد). بایقین شدن. بی گمانی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : با خود گفتم اگر بر دین اسلاف بی ایقان و تیقن ثبات کنم، همچون آن جادو باشم که بر آن نابکاری مواظبت می نماید. (کلیله و دمنه)
بی گمان شدن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). بی گمان دانستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). علم و آگهی یافتن بر چیزی. (از اقرب الموارد). بایقین شدن. بی گمانی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : با خود گفتم اگر بر دین اسلاف بی ایقان و تیقن ثبات کنم، همچون آن جادو باشم که بر آن نابکاری مواظبت می نماید. (کلیله و دمنه)