- یغورت (یُ)
ترکی شدۀ جغرات است. جغرات. ماست. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ماست و یغرت شود
معنی یغورت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قورت، عمل فرو بردن مواد غذایی از حلق، آن مقدار مایعات که با یک بار فرو بردن نوشیده شود، جرعه، قلپ مثلاً یک قورت آب خوردم
قورت، رجوع به قورت شود
(یُ غُ)
لغت نامه دهخدا
یغورت. ماست. جغرات. (ناظم الاطباء). به لهجۀ آذری، جغرات. (یادداشت مؤلف). رجوع به جغرات و ماست شود
(یُ)
لغت نامه دهخدا
یغر. از مصدر یغورماق (خمیر کردن) ترکی. در تداول عامه، ستبر و عظیم الجثه (از لحاظ تشبیه به خمیر ورآمده). و رجوع به یغر شود
یرت، (ناظم الاطباء)، جا و مکان را گویند، (آنندراج)، مسکن و منزل، یورد، هریک از اتاقهای خانه: این خانه دارای ده یورت است، (یادداشت مؤلف)، و رجوع به یرت و یورد شود، محل خیمه و خرگاه، زمین که صحرانشینان خیمه های خود را آنجا زنند، (یادداشت مؤلف)، مجموع چادرهای قبیله، (یادداشت مؤلف)، مکانی که صحنش وسیع و فراخ باشد، (آنندراج)، چراگاه ایلات و عشایر: هرکس را موضع اقامت ایشان که یورت گویند تعیین کرد، (تاریخ جهانگشای جوینی)، هریک را یورت معین فرمود که آنجا عصای اقامت بیندازند، (تاریخ جهانگشای جوینی)، فرمود تا لشکرهای جرماغون و بایجونویان که یورت ایشان در روم بود ... (جامعالتواریخ رشیدی)
ترکی ژوتار غورت هم آوای غرت را که به آرش غلپ است پارسی دانسته اند
از یوغور ماق: ترکی زمخت نا هنجار ستبر گنده ستبیر و عظیم الجثه (از لحاظ تشبیه به خمیرورآمده)
