جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با یورت

یورت

یورت
چراگاه ایلات و عشایر، محل خیمه و خرگاه، مسکن، منزل، یورد
یورت
فرهنگ فارسی معین

یورت

یورت
یرت، (ناظم الاطباء)، جا و مکان را گویند، (آنندراج)، مسکن و منزل، یورد، هریک از اتاقهای خانه: این خانه دارای ده یورت است، (یادداشت مؤلف)، و رجوع به یرت و یورد شود، محل خیمه و خرگاه، زمین که صحرانشینان خیمه های خود را آنجا زنند، (یادداشت مؤلف)، مجموع چادرهای قبیله، (یادداشت مؤلف)، مکانی که صحنش وسیع و فراخ باشد، (آنندراج)، چراگاه ایلات و عشایر: هرکس را موضع اقامت ایشان که یورت گویند تعیین کرد، (تاریخ جهانگشای جوینی)، هریک را یورت معین فرمود که آنجا عصای اقامت بیندازند، (تاریخ جهانگشای جوینی)، فرمود تا لشکرهای جرماغون و بایجونویان که یورت ایشان در روم بود ... (جامعالتواریخ رشیدی)
لغت نامه دهخدا

آورت

آورت
سرخ رگی که در انسان از بطن چپ قلب خارج شود و آن تنه اصلی و عمومی سرخرگهای دیگر بدنست و بدو قسمت سینه یی و شکمی تقسیم گردد و خون روشن (اکسیژن دار) در آن جاریاست بزرگ سرخ رگ بدن ام الشرائین آورت آورطی ارطی. فرهنگستان این کلمه را در برابر انتخاب کرده است
فرهنگ لغت هوشیار

بورت

بورت
لولۀ شیشه ای کوچک و مدرّج، با شیری در قسمت پایین برای جا به جا کردن محلول به اندازۀ معین
بورت
فرهنگ فارسی عمید