جدول جو
جدول جو

معنی یساول - جستجوی لغت در جدول جو

یساول
جلودار، قراول، نگهبان، در دورۀ صفویه، مامور تشریفات، نقیب، صف آرا
تصویری از یساول
تصویر یساول
فرهنگ فارسی عمید
یساول
جلودار، قراول و نگهبان
تصویری از یساول
تصویر یساول
فرهنگ لغت هوشیار
یساول
((یَ وُ))
جلودار، پیش قراول
تصویری از یساول
تصویر یساول
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یساور
تصویر یساور
یساول، جلودار، قراول، نگهبان، در دورۀ صفویه، مامور تشریفات، نقیب، صف آرا
فرهنگ فارسی عمید
بنگرید به یساول چوبداری راگویند که برای نظم صفوف وطرد و منع بیگانه دردربار ارباب دولت باشد (سنگلاخ) : بنده آن نگاه خشم آلود که یساول بمجلسش غضب است. (ملافوقی)، حاشیه نشینان وملازمان ونوکرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یسال
تصویر یسال
یسل: ترکی پره سپاه رده (صف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یسال
تصویر یسال
جناح لشکر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یساول خانه
تصویر یساول خانه
جای یساول، یزکخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یساول باشی
تصویر یساول باشی
ترکی میر یزک سریزک مهتریساولان
فرهنگ لغت هوشیار
پرده دار میر نشست (اسسم) شخصی که عصای نقره و طلا یا چماق و عصا بدست در محفل می ایستد
فرهنگ لغت هوشیار