جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با یسال

یسال

یسال
جناح لشکر. (ناظم الاطباء). پرۀ فوج. (آنندراج) :
لشکری منهزم از راکب او چون نشود
که ز شوخی همه جا فوجی از او بسته یسال.
سنجر کاشی (از آنندراج).
ز برلاس و ارلاس و بیشش شمار
نمودند چندین یسال از یسار.
هاتفی (از تیمورنامه).
، جمعیت و اجتماع. (ناظم الاطباء)
تاجی که از گل و ریاحین سازند و در روزهای جشن و عید بر سر نهند. (برهان) (ناظم الاطباء). تاجی باشد که در روز عشرت بر سر نهند. (فرهنگ اوبهی). اما کلمه دگرگون شدۀ بساک است به معنی تاج از گل و ریحان. مصحف بساک است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا