معنی یزغند - جستجوی لغت در جدول جو
یزغند
سگ شکاری
سگ شکاری
تصویر یزغند
فرهنگ لغت هوشیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر بزغند
بزغند
بزغنج
بزغنج
فرهنگ لغت هوشیار
پزغند
پسته مانندی باشد بی مغز که بدان پوست را دباغت کنند بزغند بزغنج بزغن
پسته مانندی باشد بی مغز که بدان پوست را دباغت کنند بزغند بزغنج بزغن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر یوزغند
یوزغند
بانگ و آواز انسانی
بانگ و آواز انسانی
فرهنگ لغت هوشیار
پزغند
((پُ غَ))
دانه ای پسته مانند که مغز ندارد و به وسیله آن پوست حیوانات را دباغی کنند
دانه ای پسته مانند که مغز ندارد و به وسیله آن پوست حیوانات را دباغی کنند
فرهنگ فارسی معین
قزغند
میوۀ بی مغز نوعی درخت پسته که با آن پوست حیوانات را دباغت می کنند
میوۀ بی مغز نوعی درخت پسته که با آن پوست حیوانات را دباغت می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پزغند
پزغند
بزغنج، میوۀ درخت پسته که هنوز مغز کاملاً در آن تشکیل نشده و برای دباغی کردن پوست حیوانات به کار می رود
بزغنج، میوۀ درخت پسته که هنوز مغز کاملاً در آن تشکیل نشده و برای دباغی کردن پوست حیوانات به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویر زغند
زغند
آواز جانوران مانند سیاه گوش و یوز، آواز بلند صدای بلند
آواز جانوران مانند سیاه گوش و یوز، آواز بلند صدای بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر زغند
زغند
زَغَند
غرّش، فریاد سهمناک، صدای مهیب، بانگ جانوران درنده، غرّشت، غرّه، ژغند
غُرِّش، فریاد سهمناک، صدای مهیب، بانگ جانوران درنده، غُرِّشت، غُرِّه، ژَغَند
فرهنگ فارسی عمید
تصویر زغند
زغند
((زَ غَ))
آواز بلند
آواز بلند
فرهنگ فارسی معین