- یخاری
- ترکی بالا بالا
معنی یخاری - جستجوی لغت در جدول جو
- یخاری ((یُ))
- بالا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دستگاهی است که در زمستان برای گرم کردن هوای اطاق بکار میرود و در آن نفت یا زغال یا هیزم میسوزانند و یا برق یا گاز کار میکند
تازه نیک بالیده سبز سراب گیاه، استوار: کار
سوخاری: (پس گیلاسی شراب خواست با قدری نان سخاری)
تخاری، از مردم تخارستان، زبانی از شاخه های مستقل زبان های هندواروپایی که مردم تخار با آن سخن می گفتند و اکنون از میان رفته است
کوزه گر، آنکه کاسه و کوزۀ گلی می سازد
دستگاهی که در زمستان برای گرم کردن هوای اتاق به کار می رود و در آن هیزم، زغال، گاز یا نفت می سوزانند یا با برق کار می کند
بخارایی
بخارایی
کلالی سفالگری عمل و شغل فخار، فخار خانه
دستگاهی که در زمستان برای گرم کردن هوای فضاهای بسته مثل اتاق، کلاس، مغاز، و... به کار برند و در آن با سوزاندن نفت، هیزم و غیره حرارت ایجاد شود
از مردم تخارستان، زبانی از شاخه های مستقل زبان های هندواروپایی که مردم تخار با آن سخن می گفتند و اکنون از میان رفته است
Vaporous
парообразный
dampfig
пароподібний
parowy
vaporoso
vaporoso
vaporoso
vaporeux
dampig
เป็นไอ
beruap
भाप जैसा
buharlı
বাষ্পীয়
بخاری
مدد، اعانه
کمک، دوستی، همدمی، همراهی
یاری جستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن، یاری خواستن
یاری خواستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن
یاری دادن: کمک کردن
یاری رساندن: کمک رساندن
یاری کردن: کمک کردن، توانستن، مدارا کردن، تقویت کردن
یاری جستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن، یاری خواستن
یاری خواستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن
یاری دادن: کمک کردن
یاری رساندن: کمک رساندن
یاری کردن: کمک کردن، توانستن، مدارا کردن، تقویت کردن