جدول جو
جدول جو

معنی یازده - جستجوی لغت در جدول جو

یازده
عدد ۱۱، ده به علاوۀ یک
تصویری از یازده
تصویر یازده
فرهنگ فارسی عمید
یازده
عددترتیبی برای یازده
تصویری از یازده
تصویر یازده
فرهنگ لغت هوشیار
یازده
((دَ))
عدد اصلی بین ده و دوازده، 11
تصویری از یازده
تصویر یازده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یازدهم
تصویر یازدهم
آنچه در مرتبۀ یازده واقع شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازده
تصویر بازده
نتیجه، سرانجام، راندمان
فرهنگ واژه فارسی سره
مقدار درآمد و نتیجه و بهره برداری که از زمین مزروع یا کارخانه ای حاصل شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یازنده
تصویر یازنده
قصد کننده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شازده
تصویر شازده
فرزند شاه شاهپور شاپور شهزاده، جمع شاهزادگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یازنده
تصویر یازنده
قصد کننده، آهنگ کننده، دست اندازنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازده
تصویر بازده
نتیجۀ کار یک دستگاه به نسبت مقدار انرژی که در آن مصرف می شود، مقدار محصولی که انسان یا ماشین در مدت معین تولید می کند، راندمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وازده
تصویر وازده
هر چیز نامرغوب که آن را جدا کرده و کنار گذاشته باشند، پس زده، پس مانده، طرد شده از اجتماع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وازده
تصویر وازده
رد شده مردود شده: (توان خرید بصد جان زیار نیم نگاه متاع ناز درین چند روزه وازده است)، منفور در اجتماع مطرود: (هر دو آنها بدبخت و مانند یک چیز نخاله وازده و بیخود از جامعه آدمها رانده شده بودند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یازنده
تصویر یازنده
آهنگ و اداره کننده، قصد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یازدن
تصویر یازدن
قصد کردن اراده نمودن، برداشتن بلند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازده
تصویر بازده
((دِ))
نتیجه کار، راندمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شازده
تصویر شازده
((دِ))
شاهزاده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وازده
تصویر وازده
((زَ دِ))
نامرغوب، مطرود، مردود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یازنده
تصویر یازنده
((زَ د))
قصدکننده، آهنگ کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یازدن
تصویر یازدن
((ز دَ))
قصد کردن، دست انداختن به چیزی، بالیدن، نمو کردن، خمیازه کشیدن، یازیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یازدن
تصویر یازدن
دراز کردن، دراز و کشیده شدن، گرفتن چیزی، دست انداختن به چیزی، روی آوردن، متمایل شدن، خود را خمیده و دراز کردن، خم شدن، گلاویز شدن، آویختن، حمله کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاده
تصویر یاده
ذهن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یاده
تصویر یاده
یاد، قوۀ حافظه، رشوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یازه
تصویر یازه
لرزه، کشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاده
تصویر یاده
((دَ))
قوه حافظه، رشوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یازه
تصویر یازه
((ز))
خمیازه، کشش، لرزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یازه
تصویر یازه
لرزه، کشش، جنبش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یازدهمین
تصویر یازدهمین
یازدهمی
فرهنگ فارسی عمید