- یاره (پسرانه)
- یارا، قدرت
معنی یاره - جستجوی لغت در جدول جو
- یاره
- النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، سوار، دستینه، آورنجن، برنجن، دستیاره، ورنجن، ایّاره، دست برنجن، اورنجن، یارج
برای مثال چه نازی بدین تاج گشتاسبی / بدین یاره و تخت لهراسبی؟ (فردوسی۲ - ۱۶۷۶)
یارا،برای مثال جز زهره که را زهره که بوسد پایش؟ / جز یاره که را «یاره» که بوسد دستش؟ (مهستی- مجمع الفرس - یاره)
- یاره
- توانائی، قوت و قدرت، توان، تاب
- یاره ((ر))
- دستبند، طوق، توان، نیرو، جرأت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بوته
جنبنده، هرباسپ
مسیتارش
دفتر حساب
هر چیز لطیف و ظریف و برگزیده منتخب
ستارگان هفتگانه، و کاروان
اواره، دفتری که در آن اقلام درآمد و هزینه و حساب های مالیاتی را ثبت می کردند، دفتر حساب دیوانی، دیوان خانه، اوار، اوارجه
گزیده، پسندیده، انتخاب شده. گزینه
هواپیما، طیار، نوعی کشتی تندرو، پرنده
هر جرم آسمانی که در مداری بیضی شکل می چرخد، از خود روشنایی ندارند و از ستارۀ خود کسب نور می کند، سیاراتی که به دور خورشید می گردند به ترتیب فاصلۀ از خورشید عبارتند از عطارد یا تیر، زهره یا ناهید، زمین، مریخ یا بهرام، مشتری یا برجیس، زحل یا کیوان، اورانوس، نپتون و پلوتون، سیار، کاروان، قافله
گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه های آن روی زمین بیفتد مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار و مانند آن
جلونک، جلنگ، چلونک، بیاج،
بوته
جلونک، جلنگ، چلونک، بیاج،
بوته
النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، یارج، سوار، دستینه، ورنجن، دست برنجن، اورنجن، یاره، آورنجن، دستیاره، برنجن
کشتی سریع تیز رو، هواپیما
((بَ رَ یا رِ))
فرهنگ فارسی معین
گیاهی که ساقه بلند و مستقیم ندارد و شاخه های آن روی زمین افتد مانند کدو، خربزه و غیره، بوته
شیار برجستۀ عمودی یا مارپیچ روی ستون های استوانه ای ساختمان ها
خشکاد
موضوع، مورد
آلترناتیو، علاج
قسمت
مدد، اعانه
با جرات، جرات