- یاختن
- بیرون کشیدن، برآوردن تیع از علاف
معنی یاختن - جستجوی لغت در جدول جو
- یاختن ((تَ))
- آختن، بیرون کشیدن، قصد کردن، گراییدن، متمایل شدن
- یاختن
- یازیدن، دراز کردن، دراز و کشیده شدن
گرفتن چیزی، دست انداختن به چیزی
روی آوردن، متمایل شدن
خود را خمیده و دراز کردن، خم شدن
گلاویز شدن، آویختن
حمله کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حمله، حمله کردن
ایجاد
کشف کردن، منال، کشف
زیان کردن در قمار باختن چیزی بگرو مقابل بردن (در قمار)، تلف کردن تمام یا حصه ای از مال خود: من در این کار هر چه داشتم باختم، بازی کردن مشغول شدن سر گرم شدن گوی نرد شطرنج باختن: (شاه با دلقک همی شطرنج باخت)، ورزیدن: عشق باختن (بمعنی عشق ورزیدن)، چرخ دادن: (گر چشم تو بربست او چون مهره ای در دست او. گاهت بغلطاند چنین گاهی ببازد در هوا) یا خود را باختن نباختن، از ترس یا یاء س یا خجلتی بیهوش شدن نشدن سخت ترسیدن نترسیدن خود را گم کردن نکردن: با آنکه سربازان دشمن دو برابر بود سربازان خود را نباختند. یا باختن دل. یا باختن رنگ. سپید شدن رنگ و رخسار از ترس کم شدن رنگ و پریدن آن. یا باختن زهره. مردن از ترس سخت ترسیدن باختن دل. یا جان باختن بباد دادن جان. یا قافیه را باختن، اشتباه کردن در غلط افتادن موقع را از دست دادن، یا نیزه باختن، نیزه زدن نبرد و ستیزه کردن
(ساخت سازد خواهد ساخت بساز سازنده ساخته سازش) بنا کردن عمارت کردن، درست کردن بعمل آوردن، ابداع کردن نوآوردن اختراع کردن، آفریدن خلق کردن، قرار دادن مقرر داشتن، منعقد کردن بر پای داشتن، آراستن رونق دادن، انتظام سامان دادن، نواختن نوازش کردن دلخوش کردن، تجهیز مجهز کردن سپاه، پختن طبخ کردن، تالیف کردن تصنیف کردن، تدبیر کردن چاره کردن، جعل کردن
دانستن
حمله بردن، تند رفتن
پیدا کردن، به دست آوردن
حاصل کردن
حاصل کردن
کوچک ترین واحد زندۀ تشکیل دهندۀ اندام های موجود زنده، سلول
پول خود را در قمار از دست دادن، بازیدن، شکست خوردن، مغلوب شدن در بازی یا قمار، از دست دادن، بازی کردن مثلاً چوگان باختن
بیرون کشیده، پروده آموخته، کوچکترین واحد زنده بدن موجودات زنده است که دارای دو قسمت مهم سیتوپلاسم و هسته میباشد. یاخته ها در حقیقت کوچکترین قسمت ساختمانی موجود زنده هستند که دارای تمام خواص و تظاهرات حیاتی میباشند. الف - سیتوپلاسم - که قسمت خارجی یاخته است وحول هسته رافراگرفته ماده ایست پروتیدی و سیال و قابل ارتجاع وانقباض و لزج وغیرقابل اختلط باآب و شبیه بمواد کلوئیدی است وتحت اثر گرما و الکل و غیره قابل انعقاد میباشد سیتوپلاسم دارای موادمختلف از قبیل آب و کمی املاح معدنی و مواد گلوسیدی و لیپیدی و پروتیدی استمواد پروتیدی در سیتوپلاسم بصورت آلبومین وبا گلبولین استدرسیتوپلاسم برخی دانه ها یا میله هایی دیده میشود بنام میتوکندری که در طرز عمل سلولهای مختلف دارای اهمیت زیادی میباشند (خصوصا درسلولهای ترشح کننده مثل غدد بزاقی و لوزالمعده و غیره) علاوه بر این درسیتوپلاسم دانه های دیگری دیده میشو که سلول برای تغذیه خودازخارج جذب کرده یا این مواد را برای دفع حاضر کرده است این دانه ها را بنام کلی آنکلاوها نامند و همچنین در سیتوپلاسم حبابچه هایی دیده میشود که موسوم به واکوئول است در این واکوئول ها مواد ذخیره ای ورنگی و دیاستازها وگاهی املاح مختلفه دیده میشوند ب - هسته - درون سیتوپلاسم قرار گرفته ودارای واکنش اسیدی است و بارنگهای قلیایی رنگ آمیزی میشود در داخل هسته شیره ای بنام شیره هسته وجود دارد و بعلاوه دارای رشته هایی شبکه مانند موسوم به رشته لینیین میباشد که رنگ نمیگیرد وهمچنین رشته های دیگری بنام کرماتین دارد که رنگ های قلیایی را جذب میکند این رشته های کروماتین در موقع تقسیم غیر مستقیم بصورت رشته های کوتاه موسوم به کروموزوم درمی آیند درداخل هسته یک یا دودانه کوچک موسوم به نوکلئول (هستک) وجوددارد وبعلاوه غشایی از خارج هسته رافرا گرفته است که مانع اختلاط شیره هسته باسیتوپلاسم میشود در داخل سیتوپلاسم نزدیک هسته جسم کوچکی بنام سانتروزوم وجود دارد که عمل مهم درتقسیم و نمو یاخته دارد دور سانتروزوم را کره ای بنام کره هادی احاطه کرده و در اطراف کره هادی خطوط شعاعی بنام آستر دیده میشود هسته عنصراصلی حیات و بقا زندگی است و قطعه ای از یاخته که بدون هسته باشد از بین میرود در توارث نیز هسته وظیفه بزرگی را عهده داراست. یاخته های حیوانی در حول سیتوپلاسم دارای غشا مشخصی نیستند فقط قسمت سطحی سیتوپلاسم دارای غلظت بیشتری است که آنرا ناشی از نیروی کشش سطحی مولکولهای سیتوپلاسم میدانندولی یاخته های گیاهی در خارج از سیتوپلاسم دارای غشا مشخص میباشند که غالبا این غشا سلولزی است و گاهی هم ترکیبش بعلت اعمال فیزیولوژیکی یاخته فرق میکند سلول
پیدا کردن، بدست آوردن
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
مغلوب شدن در قمار یا بازی، از بین رفتن تمام یا بخشی از مال، بخشیدن، از شدت ترس یا نگرانی سست شدن، گیج شدن، چرخ دادن، قافیه را، اشتباه کردن، در غلط افتادن
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
بنا کردن، اختراع کردن، آفریدن، آماده کردن، پختن، جعل کردن، نواختن، ساز زدن، سازگاری کردن، تحمل کردن، استعمال مواد مخدّر و نشئه شدن
((تِ))
فرهنگ فارسی معین
آخته، بیرون کشیده، سلول، سلول بدن موجودات زنده که دارای دو قسمت مهم سیتوپلاسم و هسته می باشد. یاخته ها در حقیقت کوچکترین قسمت ساختمانی موجود زنده هستند که دارای تمام خواص و تظاهرات حیاتی می باشند
درست کردن براساس نقشه و طرح قبلی، بنا کردن، چیزی را آماده کردن و پدید آوردن
آراستن و ترتیب دادن
سازگاری کردن، سازیدن
از نیست هست کردن، آفریدن، خلق کردن
تغییر دادن،برای مثال چگونه ساخت از گل مرغ عیسی / چگونه کرد شخص عاذر احیا (خاقانی - ۲۷) ، نواختن، نوازش کردن
گستردن خوان و مانند آن ها
دوختن
نواختن، ساز زدن
آراستن و ترتیب دادن
سازگاری کردن، سازیدن
از نیست هست کردن، آفریدن، خلق کردن
تغییر دادن،
گستردن خوان و مانند آن ها
دوختن
نواختن، ساز زدن
دویدن، با شتاب رفتن، تند رفتن، رفتن با شتاب و سرعت، چرویدن، تکیدن، پو گرفتن، پوییدن
دواندن، به تاخت درآوردن، اسب دواندن
حمله بردن
دواندن، به تاخت درآوردن، اسب دواندن
حمله بردن
Craft, Build, Construct, Fabricate, Make
Find, Locate
encontrar, localizar
строить , мастерить , фабриковать , делать
encontrar, localizar
bauen, fertigen, herstellen, machen
znaleźć
будувати , виготовляти , робити
находить , найти
budować, rzemieślniczo tworzyć, produkować, robić
знаходити , знайти
建造 , 精心制作 , 制造 , 做