درست کردن براساس نقشه و طرح قبلی، بنا کردن، چیزی را آماده کردن و پدید آوردن آراستن و ترتیب دادن سازگاری کردن، سازیدن از نیست هست کردن، آفریدن، خلق کردن تغییر دادن، برای مثال چگونه ساخت از گل مرغ عیسی / چگونه کرد شخص عاذر احیا (خاقانی - ۲۷)، نواختن، نوازش کردن گستردن خوان و مانند آن ها دوختن نواختن، ساز زدن
(ساخت سازد خواهد ساخت بساز سازنده ساخته سازش) بنا کردن عمارت کردن، درست کردن بعمل آوردن، ابداع کردن نوآوردن اختراع کردن، آفریدن خلق کردن، قرار دادن مقرر داشتن، منعقد کردن بر پای داشتن، آراستن رونق دادن، انتظام سامان دادن، نواختن نوازش کردن دلخوش کردن، تجهیز مجهز کردن سپاه، پختن طبخ کردن، تالیف کردن تصنیف کردن، تدبیر کردن چاره کردن، جعل کردن