جدول جو
جدول جو

معنی ساختن

ساختن
درست کردن براساس نقشه و طرح قبلی، بنا کردن، چیزی را آماده کردن و پدید آوردن
آراستن و ترتیب دادن
سازگاری کردن، سازیدن
از نیست هست کردن، آفریدن، خلق کردن
تغییر دادن، برای مثال چگونه ساخت از گل مرغ عیسی / چگونه کرد شخص عاذر احیا (خاقانی - ۲۷)، نواختن، نوازش کردن
گستردن خوان و مانند آن ها
دوختن
نواختن، ساز زدن
تصویری از ساختن
تصویر ساختن
فرهنگ فارسی عمید