جدول جو
جدول جو

معنی ساختن

ساختن((تَ))
بنا کردن، اختراع کردن، آفریدن، آماده کردن، پختن، جعل کردن، نواختن، ساز زدن، سازگاری کردن، تحمل کردن، استعمال مواد مخدّر و نشئه شدن
تصویری از ساختن
تصویر ساختن
فرهنگ فارسی معین