حالت و چگونگی یازنده. تمطی. تمدد. کش و قوس: و اما کسلانی و خویشتن کشیدن و یازندگی که آن را التمطی گویند... (ذخیرۀخوارزمشاهی). در تاج المصادر بیهقی تمطی ’خویش یازیدن و خرامیدن’ معنی شده است. رجوع به تمطی شود
حالت و چگونگی یازنده. تمطی. تمدد. کش و قوس: و اما کسلانی و خویشتن کشیدن و یازندگی که آن را التمطی گویند... (ذخیرۀخوارزمشاهی). در تاج المصادر بیهقی تمطی ’خویش یازیدن و خرامیدن’ معنی شده است. رجوع به تمطی شود
دریابنده بودن. حالت و چگونگی دریابنده. عمل دریافتن. دریافت. فهم. ادراک. اندریافت: هر دبیر که ذکاء و دریابندگی و خرد او بر این جمله باشد جز معلمی را نشاید. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 31). و رجوع به دریابنده و دریافتن شود
دریابنده بودن. حالت و چگونگی دریابنده. عمل دریافتن. دریافت. فهم. ادراک. اندریافت: هر دبیر که ذکاء و دریابندگی و خرد او بر این جمله باشد جز معلمی را نشاید. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 31). و رجوع به دریابنده و دریافتن شود