- یابر
- ده یا آب و زمینی که پادشاه برای مدد معاش به کسی واگذار کند
معنی یابر - جستجوی لغت در جدول جو
- یابر ((ب))
- زمین یا دهی که پادشاه برای امرار معاش به کسی می داد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دانش پرست
رهگذر
معاون، آسیستان
شمشیر، تیغ
شکسته بند، ستمکار، ستمگر، گردنکش
مردآگاه، عالم با خبر
سپس رو دنباله رو، پایان ، بیخ، لاد (بنا) برزمین نرم، تیر که به آماج نخورد، رفته
گشن پذیری خرمای ماده
شکیبا، آرام، بردبار، حلیم
عبور کننده، گذرنده، رهگذر
پروردگارا، ای خدا، هنگام دعا، ناله به درگاه خدا یا تعجب گفته می شود، برای مثال یارب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان / وآن سهی سرو خرامان به چمن بازرسان (حافظ - ۷۷۲)
تیری که از نشانه درگذرد، گذشته
رونده، گذرنده، گذشته، باقی، باقی مانده، در علم نجوم ستاره ای که از تربیع گذشته و به تثلیث نرسیده باشد یا از تسدیس تجاوز کرده و به تربیع نرسیده باشد
عبور کننده و راه گذرنده، مسافر، راه گذر
باقیمانده، گذشته
بزرگ
کسی
نوعی از اسب بارکش که کوچک میباشد
یابیدن، یافتن، دریافت و ادراک
خشک، خشکی کننده
آسان، چپی سوی چپ، گوشت فروش شتر کش -1 طرف چپ، قمار باز، قسمت کننده جزور قمار
یاری دهنده، مددکار، نصیر، ولی