جابر جابر گردنکش، ستمکار، کسی که عضو شکسته را جا می اندازد و معالجه می کند، شکسته بند، جبران کننده فرهنگ فارسی عمید
جابر جابر بیدادگر، جبار، زورگو، ستمگر، ظالم، قهار، شکسته بندمتضاد: عادل، دادگر فرهنگ واژه مترادف متضاد
جبار جبار دارای سلطه و قدرت، نام یکی از صورتهای فلکی به شکل مردی که با حمایل یا شمشیر ایستاده است و عصایی به دست راست دارد فرهنگ نامهای ایرانی