جدول جو
جدول جو

معنی گپ - جستجوی لغت در جدول جو

گپ
حرف، سخن، کلمه
گپ زدن: حرف زدن، سخن گفتن، برای مثال هرکجا زلف ایازی دید خواهی در جهان/ عشق بر محمود بینی و گپ زدن بر عنصری (سنائی۲ - ۳۱۹)
تصویری از گپ
تصویر گپ
فرهنگ فارسی عمید
گپ
(گِ)
زنبوران. کمدی آریستفان که در حدود22 قبل از میلاد در آتن نمایش داده شده و راسین از آن تقلیدو پیروی کرده است. مصنف در این اثر مرافعات آتنیان و محاکم آنها را مورد تمسخر و استهزاء قرار میدهد
لغت نامه دهخدا
گپ
(گُ)
اندرون رخ بود. عبدالله عارض گوید:
روان گشته دائم دو چیز از جهان شد
ز دو چشم کوری ز دو گپ لالی.
(فرهنگ اسدی ص 28)
لغت نامه دهخدا
گپ
اندرون رخ داخل چهره: روان گشته دایم دو چیز از جهان شد (از چهارش) زد و چشم کوری زدو گپ لالی (عبدالله عارض)
فرهنگ لغت هوشیار
گپ
((گَ))
سخن، حرف، گفتگوی دوستانه
تصویری از گپ
تصویر گپ
فرهنگ فارسی معین
گپ
گنده و ستبر، کلان
تصویری از گپ
تصویر گپ
فرهنگ فارسی معین
گپ
((گُ))
گونه
تصویری از گپ
تصویر گپ
فرهنگ فارسی معین
گپ
چت
تصویری از گپ
تصویر گپ
فرهنگ واژه فارسی سره
گپ
تکلم، حرف، سخن، گفتگو، محاوره
فرهنگ واژه مترادف متضاد
گپ
سخن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گپی
تصویر گپی
بوزینه، نوعی میمون کوچک دم دار با ران های بی مو و سرخ رنگ که در آسیا و افریقا زیست می کند، انتر، بوزنه، بوزنینه، پوزینه، پهنانه، مهنانه، کبی، کپّی، قرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
حرف زدن، سخن گفتن، برای مثال هرکجا زلف ایازی دید خواهی در جهان/ عشق بر محمود بینی و گپ زدن بر عنصری (سنائی۲ - ۳۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گپ شیر
تصویر گپ شیر
گیاهی که از آن شیر خشت می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گپر
تصویر گپر
خفتان، نوعی جامۀ کژآگند که هنگام جنگ بر تن می کردند، کبر، گبر، قزاگند، تجفاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گپان
تصویر گپان
قپان
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ایست از تیره گل سرخیان که دارای گونه های متعدد است و همه آنها در نقاط کوهستانی خشک میرویند در اکثر نقاط ایران گونه های متعدد آن فراوانست و از آنها نوعی شیر خشت بنام شیرخشت شهری استخراج میکنند که مرغوبیت شیر خشت هراتی را ندارد. در غالب نواحی این گیاه را بنام شیرخشت یا علف شیرخشت و یا درخت شیرخشت نام میبرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گپر
تصویر گپر
خفتان
فرهنگ لغت هوشیار
قوبا ادرفن. توضیح کلمات: ادرفن قوابی قوبا و گپه در ماخذ مختلف مرادف هم بکار رفته اند
فرهنگ لغت هوشیار
بوزینه میمون قرد: ... دگر گروه پیش از داود بودند اندر دیهی که روز شنبه ماهی داشتندی و شنبه را نگاه نداشتندی. خدای تعالی ایشانرا مسخ کرد و گپی و بوزینه گردانید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
سخن گفتن، بیهوده و دراز گفتن، پرگویی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گپی
تصویر گپی
((گُ))
بوزینه، میمون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
((گَ. زَ دَ))
سخن گفتن، حرف زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گپر
تصویر گپر
((گَ))
خفتان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گپسرا
تصویر گپسرا
چت روم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گپ زنی
تصویر گپ زنی
Babbling
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
Chatting, Chat
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گپ زنی
تصویر گپ زنی
balbuciante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
conversar, conversando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گپ زنی
تصویر گپ زنی
stammelnd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
plaudern, plaudernd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گپ زنی
تصویر گپ زنی
bełkotliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
rozmawiać, rozmawiający
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گپ زنی
تصویر گپ زنی
бормочущий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
болтать , беседующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گپ زنی
تصویر گپ زنی
бурмотіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی