جدول جو
جدول جو

معنی گپی

گپی
بوزینه، نوعی میمون کوچک دم دار با ران های بی مو و سرخ رنگ که در آسیا و افریقا زیست می کند، انتر، بوزنه، بوزنینه، پوزینه، پهنانه، مهنانه، کبی، کپّی، قرد
تصویری از گپی
تصویر گپی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گپی

گپی

گپی
بوزینه میمون قرد: ... دگر گروه پیش از داود بودند اندر دیهی که روز شنبه ماهی داشتندی و شنبه را نگاه نداشتندی. خدای تعالی ایشانرا مسخ کرد و گپی و بوزینه گردانید
فرهنگ لغت هوشیار

گپی

گپی
دهی از دهستان میانکوه بخش چاپشلو از شهرستان دره گز، در 50هزارگزی جنوب باختری باشلو، سر راه شوسۀ عمومی قوچان به دره گز. کوهستانی، معتدل و سکنۀ آن 164 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، بنشن و شغل مردم زراعت است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

گپی

گپی
در ترکی ترجمه لفظ ’مانند’ آید که حرف تشبیه است. (آنندراج) (غیاث)
لغت نامه دهخدا

گپی

گپی
کبی. کپی. بوزینه. (لغت فرس اسدی ص 530). حمدونه. میمون. قرد: خدای تعالی دو گروه را مسخ کرد و از بنی اسرائیل یکی از اصحاب المائده را خوک گردانید و دگر گروه پیش از داود بودند اندر دیهی که روز شنبه ماهی داشتندی و شنبه را نگاه نداشتندی. خدای تعالی ایشان را مسخ کرد و گپی و بوزینه گردانید. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف).... پس خدای تعالی آن خلق را که نافرمانی کردند از پس دو سال ایشان را بوزینه و گپی گردانید و هفت روز بزیستند بعد از آن بمردند. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی ایضاً). در میان کوه اول چندین هزارهزار گپی پیش آمدند و در میان کوه دوم چندین هزارهزار زرافه. (مجمل التواریخ و القصص).
یکی پیر گپی بیامد چو دود
ز شیران و دیوان کالا ربود.
؟ (از فرهنگ اسدی ص 530)
لغت نامه دهخدا