آنچه که در آن جواهر نشانده باشند گوهر نشان مرصع: همان طشت زرین و سیمین بدی چو زرین بدی گوهر آگین بدی، مرد شجاع دلاورآنچه که در آن جواهر نشانده باشند گوهر نشان مرصع: همان طشت زرین و سیمین بدی چو زرین بدی گوهر آگین بدی، مرد شجاع دلاور
بیننده گوهر، گوهر شناس جواهر شناس، آنکه نیک را از بد تمیز دهد (ایهام بدو معنی اخیر) : عیب تست ار چشم گوهر بین نداری ورنه ما هر یک اندر بحر معنی گوهر یکدانه ایم. (سعدی)بیننده گوهر، گوهر شناس جواهر شناس، آنکه نیک را از بد تمیز دهد (ایهام بدو معنی اخیر) : عیب تست ار چشم گوهر بین نداری ورنه ما هر یک اندر بحر معنی گوهر یکدانه ایم. (سعدی)
مانند گوهر بسان جواهر: گاه گوهر پاش گردد گاه گوهر گون شود گاه گوهر بار گردد گاه گوهر خر شود. (فرخی)مانند گوهر بسان جواهر: گاه گوهر پاش گردد گاه گوهر گون شود گاه گوهر بار گردد گاه گوهر خر شود. (فرخی)