جدول جو
جدول جو

معنی گوشتکوب - جستجوی لغت در جدول جو

گوشتکوب
کوبندۀ گوشت، که گوشت کوبد،
آلتی چوبین که بدان گوشت پخته شدۀ با نخود را می کوبند، ساطور قصابان، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوشت کوب
تصویر گوشت کوب
وسیله ای دسته دار از جنس چوب، فلز، پلاستیک و امثال آن با قاعده ای پهن و دسته ای کوتاه و باریک که گوشت، حبوبات و مواد غذایی را با آن می کوبند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوشتاوه
تصویر گوشتاوه
گوشتابه، آبگوشت، خوراک آبدار که با گوشت و نخود و لوبیا تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
(تا وَ / وِ)
آبگوشت. گوشتابه. رجوع به گوشتابه شود
لغت نامه دهخدا
(چَ)
آورندۀ گوشت. حامل اللحم. گراینده به فربهی، پرگوشت. کثیراللحم. فربه. گوشتالو: بزرگ سر، گوشتاور و سپید که به زردی زند. (التفهیم ص 381)
لغت نامه دهخدا
احتلام، (رشیدی)، احتلام و شیطانی شدن باشد، (برهان)، مصحف گوشاسب است، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، منقارمرغان، (رشیدی) (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
عصیر گوشت، آب گوشت، یک قسم نانخورشی که از گوشت سازند، و آبگوشت نیز نامند، (ناظم الاطباء) : وحشوها نرم باید چون کشطاب غلیظ با جلاب و روغن بادام و گوشتاب از گوشت بزغاله ... (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
مخفف گوشت کوب، کوبندۀ گوشت،
در تداول عامه آلتی چوبین و گاه فلزین که کوفتن دیگ افزار آبگوشت را بکار است، رجوع به گوشت کوب شود
لغت نامه دهخدا
آنکه گوشت را کوبدکوبنده گوشت، آلتی چوبی که بوسیله آن گوشت پخته را در ظرفی کوبند، ساطور قصابان
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی نانخورش که از گوشت سازند آبگوشت: و حشو ها نرم باید چون کشکاب از گوشت بزغاله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشتاوه
تصویر گوشتاوه
گوشتابه گوشتاب
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که گوشت آورد آنچه بفربهی گراید، پر گوشت فربه: بزرگ سر گوشتاور و سپید که بزردی زند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشت کوبی
تصویر گوشت کوبی
کوبیدن گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی نانخورش که از گوشت سازند آبگوشت: و حشو ها نرم باید چون کشکاب از گوشت بزغاله
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی چوبین و گاه فلزی که برای کوفتن دیگ افزار آبگوشت استعمال شود، ساطور قصابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشت کوب
تصویر گوشت کوب
ابزاری که به وسیله آن گوشت پخته را در ظرفی می کوبند
فرهنگ فارسی معین