جدول جو
جدول جو

معنی گوسپند - جستجوی لغت در جدول جو

گوسپند
گوسفند: این حاصل و گوسپندان بدو بخشیدم
تصویری از گوسپند
تصویر گوسپند
فرهنگ لغت هوشیار
گوسپند
((پَ))
گوسفند، از جانوران اهلی و علف خوار که گوشت و پوست و شیرش مورد استفاده انسان است
تصویری از گوسپند
تصویر گوسپند
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پستانداریست از راسته سم داران از دسته زوج سمان از گروه نشخوار کنندگان و از تیره تهی شاخان که جهت استفاده از پشم و شیر و گوشتش آنرا اهلی کرده بصورت گله های بزرگ نگهداری میکنند. برخی نژاد های گوسفند نر دارای شاخ مورب و حلقوی و پیچ دار میباشند و در این صورت بنام قوچ نامیده میشوند ولی گوسفند ماده متعلق بهر نژادی که باشد بطور عام بنام میش خوانده میشود. بهترین نژاد های گوسفند عبارتند از: نژاد مرینوس که دارای پشمهای لطیفی است و گوسفند قره گل که پشمهایش دارای جعد خاصی است گوسپند ضان جمع گوسفندان گوسفند ها. یا گوسفند تسلیم. گوسفندی که در قربانگاه برای قربان کردن حاضر سازند، شخصی که در کمال تسلیم باشد (ایهام بدو معنی) : دل سلیم من آن گوسفند تسلیم است که جز به تیغ تو قربان شدن نمی داند. (شانی تکلو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوسفند
تصویر گوسفند
((فَ))
از جانوران اهلی و علف خوار که گوشت و پوست و شیرش مورد استفاده انسان است، گوسپند
فرهنگ فارسی معین
پستانداری اهلی و علف خوار که از شیر و پشم و گوشت و پوست او استفاده می کنند و گوشت او از غذاهای اصلی انسان است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روسپید
تصویر روسپید
کسی که سرافراز باشد بخوبی کاری که کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوزگند
تصویر گوزگند
((گَ))
ضرطه بد بو، کنایه از سخنان لاف و گزاف و هرزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوزگند
تصویر گوزگند
جوزغند، هلو یا شفتالوی خشک کرده که درون آن را با مغز جوز پر کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوسپندداری
تصویر گوسپندداری
گوسفند داری
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گوسفندان را پرورش دهد مالک و نگهدارنده گوسفند: مردی بود گوسفند دار
فرهنگ لغت هوشیار
در حال کشتن گوسفند. یا عید گوسپند کشان. روز دهم ذی الحجه که در آن روز گوسفند قربان کنند عید قربان عید اضحی: و دهم روز از ذی الحجه عید گوسپند کشان که حاجیان بمنی قربان کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسپند
تصویر اسپند
اسفند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اسپند
تصویر اسپند
دانه ای باشد که به جهت چشم زخم در آتش ریزند، اسفند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسپند
تصویر اسپند
اسفند، ماه دوازدهم از سال خورشیدی، ماه سوم زمستان، در علم زیست شناسی گیاهی خودرو، با گل های سفید کوچک و دانه های ریز سیاه، در علم زیست شناسی دانۀ خوش بوی این گیاه که آن را برای دفع چشم زخم در آتش می ریزند، اسپندارمذ
فرهنگ فارسی عمید
پستانداریست از راسته سم داران از دسته زوج سمان از گروه نشخوار کنندگان و از تیره تهی شاخان که جهت استفاده از پشم و شیر و گوشتش آنرا اهلی کرده بصورت گله های بزرگ نگهداری میکنند. برخی نژاد های گوسفند نر دارای شاخ مورب و حلقوی و پیچ دار میباشند و در این صورت بنام قوچ نامیده میشوند ولی گوسفند ماده متعلق بهر نژادی که باشد بطور عام بنام میش خوانده میشود. بهترین نژاد های گوسفند عبارتند از: نژاد مرینوس که دارای پشمهای لطیفی است و گوسفند قره گل که پشمهایش دارای جعد خاصی است گوسپند ضان، جمع گوسفندان گوسفند ها. یا گوسفند تسلیم. گوسفندی که در قربانگاه برای قربان کردن حاضر سازند، شخصی که در کمال تسلیم باشد (ایهام بدو معنی) : دل سلیم من آن گوسفند تسلیم است که جز به تیغ تو قربان شدن نمی داند. (شانی تکلو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گونند
تصویر گونند
سوزن برگ که آنرا جوالدوز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسپند
تصویر اسپند
((اِ پَ))
اسفند، آخرین ماه سال شمسی، نام روز پنجم از هر ماه شمسی، یکی از امشاسپندان، نماد بردباری و نگاهبان زمین، گیاهی است با گل های ریز سفیدرنگ و دانه های سیاه که دانه های سیاه آن را برای دفع چشم زخم، روی آتش می ریزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سپند
تصویر سپند
(پسرانه)
اسفند، اسپند دانه سیاه و خوشبویی که برای دفع چشم زخم در آتش می ریزند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سپند
تصویر سپند
مقدس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سپند
تصویر سپند
اسپند، تخمی باشد که به جهت چشم زخم سوزانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپند
تصویر سپند
اسفند، در علم زیست شناسی گیاهی خودرو، با گل های سفید کوچک و دانه های ریز سیاه، در علم زیست شناسی دانۀ خوش بوی این گیاه که آن را برای دفع چشم زخم در آتش می ریزند، اسپندارمذ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپند
تصویر سپند
((س پَ))
اسفند
فرهنگ فارسی معین