از اسمای محبوب است، چنانکه گردسرین. (آنندراج). معشوقه ای که سرین وی مانند سرین گور پر و انباشته باشد. (ناظم الاطباء) : مجلس تو همه سال ای ملک آراسته باد از بت کبک خرام و صنم گورسرین. فرخی (از آنندراج). برق هیأتی، صاعقه هیبتی، گورسرینی، غزال چشمی (وصف اسب). (سندبادنامه ص 251)
از اسمای محبوب است، چنانکه گردسرین. (آنندراج). معشوقه ای که سرین وی مانند سرین گور پر و انباشته باشد. (ناظم الاطباء) : مجلس تو همه سال ای ملک آراسته باد از بت کبک خرام و صنم گورسرین. فرخی (از آنندراج). برق هیأتی، صاعقه هیبتی، گورسرینی، غزال چشمی (وصف اسب). (سندبادنامه ص 251)
جانوری که سرینش مانند سرین گور پر و انباشته باشد: برق هیاتی صاعقه هیبتی گورسرینی غزال چشمی، معشوقی که چنین وصفی داشته باشد: مجلس تو همه سال ای ملک آراسته باد از بت کبک خرام و صنم گور سرین. (فرخی)
جانوری که سرینش مانند سرین گور پر و انباشته باشد: برق هیاتی صاعقه هیبتی گورسرینی غزال چشمی، معشوقی که چنین وصفی داشته باشد: مجلس تو همه سال ای ملک آراسته باد از بت کبک خرام و صنم گور سرین. (فرخی)
مایعی غلیظ، بی رنگ، شیرین و قابل اشتعال که برای چرب کردن دست و صورت و نرم نگه داشتن پوست بدن استعمال می شود که در صنایع دارویی، بهداشتی، غذایی و نظامی به کار می رود
مایعی غلیظ، بی رنگ، شیرین و قابل اشتعال که برای چرب کردن دست و صورت و نرم نگه داشتن پوست بدن استعمال می شود که در صنایع دارویی، بهداشتی، غذایی و نظامی به کار می رود
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
قَبرِستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد وادی خاموشان، غَریبِستان، مَقبَره، گورسان، کَرباس مَحَلِّه، گوردان، مَروَزَنه، مَرزَغَن، سُتودان
قبرستان. (آنندراج). مرزغن. مرغزن. (برهان). بلد. جبّان. جبّانه. (منتهی الارب). مقبره (م ب ر / م ب ر / م ب ر) . (ترجمان القرآن) (دهار) (منتهی الارب). مقبره. (منتهی الارب) : هر آنکو زاغ باشد رهنمایش به گورستان بود پیوسته جایش. (ویس و رامین). گفت این مشتی اوباشند... از هر جایی فرازآمده به یک ساعت از ایشان گورستانی توان کرد. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 42). بدیدم اینها به پای خویش به گورستان آمده اند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 435). چه دوم بیهده سوی بستان خود همی یابمش به گورستان. سنایی. چو آهو سبزه ای بر کوه دیده ز شورستان به گورستان رمیده. نظامی. رجوع به گور شود. - امثال: نه نه نه نه پستان، پستان برود گورستان. رجوع به امثال و حکم ج 4 ص 1857 شود. این مرده و این گورستان. (امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 337)
قبرستان. (آنندراج). مرزغن. مرغزن. (برهان). بَلَد. جَبّان. جَبّانه. (منتهی الارب). مقبره (م َ ب َ رَ / م ُ ب َ رَ / م َ ب ِ رَ) . (ترجمان القرآن) (دهار) (منتهی الارب). مَقْبَره. (منتهی الارب) : هر آنکو زاغ باشد رهنمایش به گورستان بود پیوسته جایش. (ویس و رامین). گفت این مشتی اوباشند... از هر جایی فرازآمده به یک ساعت از ایشان گورستانی توان کرد. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 42). بدیدم اینها به پای خویش به گورستان آمده اند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 435). چه دَوَم بیهده سوی بستان خود همی یابمش به گورستان. سنایی. چو آهو سبزه ای بر کوه دیده ز شورستان به گورستان رمیده. نظامی. رجوع به گور شود. - امثال: نه نه نه نه پستان، پستان برود گورستان. رجوع به امثال و حکم ج 4 ص 1857 شود. این مرده و این گورستان. (امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 337)
دهی است از دهستان سراب دورۀ بخش چگنی شهرستان خرم آباد واقع در 7 هزارگزی جنوب خاوری سراب دوره و 4 هزارگزی جنوب اتومبیل روخرم آباد به کوهدشت. جلگه و معتدل مالاریایی و سکنۀ آن 240 تن است. آب آن از رود خانه خرم آباد تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنان سیاه چادربافی و جل بافی و راه آن مالرو است. ساکنان از طایفۀ سبزه وار و چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان سراب دورۀ بخش چگنی شهرستان خرم آباد واقع در 7 هزارگزی جنوب خاوری سراب دوره و 4 هزارگزی جنوب اتومبیل روخرم آباد به کوهدشت. جلگه و معتدل مالاریایی و سکنۀ آن 240 تن است. آب آن از رود خانه خرم آباد تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنان سیاه چادربافی و جل بافی و راه آن مالرو است. ساکنان از طایفۀ سبزه وار و چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
گلیسرل. پروپانترل. جسم متبلوری است که در حدود 18 و 19 زینه ذوب میشود و ضمناً باید در نظر گرفت که حتی در کمتر از صفر زینه خاصیت فوق ذوب دارد. وزن مخصوص آن در 20 زینه حرارت 1/261 است و در 290 زینه میجوشد، در صورتی که گلیسرین خالص و بدون آب باشد محرک و کمی محرق است، ولی اگر به آن چند سانتیمتر مکعب آب بیفزایند این خاصیت را از دست میدهد. اگر گلیسرین را در محل مرطوبی در ظروف سرباز بحال خود بگذارند یک چهارم حجم خود جذب آب میکند. گلیسرین با اسیدها اترها را تولید می کند. (از کارآموزی داروسازی جنیدی ص 153). گلیسرین یا گلیسرل یک الکل سه اتمی است که از پرپان مشتق میگردد. (درمان شناسی تألیف عطایی ص 446). همچنین رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 46، 47، 48، 58، 172، 187، 395، 443، 444 و 449 و گیاه شناسی ثابتی ص 25، 79 شود
گلیسرل. پروپانترل. جسم متبلوری است که در حدود 18 و 19 زینه ذوب میشود و ضمناً باید در نظر گرفت که حتی در کمتر از صفر زینه خاصیت فوق ذوب دارد. وزن مخصوص آن در 20 زینه حرارت 1/261 است و در 290 زینه میجوشد، در صورتی که گلیسرین خالص و بدون آب باشد محرک و کمی محرق است، ولی اگر به آن چند سانتیمتر مکعب آب بیفزایند این خاصیت را از دست میدهد. اگر گلیسرین را در محل مرطوبی در ظروف سرباز بحال خود بگذارند یک چهارم حجم خود جذب آب میکند. گلیسرین با اسیدها اترها را تولید می کند. (از کارآموزی داروسازی جنیدی ص 153). گلیسرین یا گلیسرل یک الکل سه اتمی است که از پرپان مشتق میگردد. (درمان شناسی تألیف عطایی ص 446). همچنین رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 46، 47، 48، 58، 172، 187، 395، 443، 444 و 449 و گیاه شناسی ثابتی ص 25، 79 شود
در تداول به گلیسرین اشتهار دارد و آن مایعی است لزج و بیرنگ و سنگین تر از آب (وزن مخصوصش 265، 1 میباشد)، اگر در آب ریخته شود در زیر آن جمع میگردد. مزه اش شیرین است و با آب و الکل بهر نسبت مخلوط میشود. در 290 درجه میجوشد و بسختی جامد میگردد ولی بلور های جامد آن در کمتر از 18 درجه ذوب نمیشوند. این ماده برای نرم کردن پوست و شیرین کردن خمیر دندانها و شربتهای بیماران مبتلا بمرض قند استعمال میگردد. گلیسرل در اکثر چربیها بحالت اترسل موجود است و جزو الکلهای آلی است و دارای سه عامل الکلی میباشد در صنعت برای تهیه گلیسرل معمولا چربیها را با سود محرق میجوشانند مخلوطی از صابون و گلیسرل حاصل میشود. در این مخلوط نمک میریزند صابون رومیایستد و گلیسرل در آب نمک حل میگردد. صابون را بر میدارند و محلول گلیسرل در آب نمک را در خلا (بعلت آنکه نقطه جوش آن پایین آید و بخارات گلیسرل تجزیه نشوند) تقطیر میکنند
در تداول به گلیسرین اشتهار دارد و آن مایعی است لزج و بیرنگ و سنگین تر از آب (وزن مخصوصش 265، 1 میباشد)، اگر در آب ریخته شود در زیر آن جمع میگردد. مزه اش شیرین است و با آب و الکل بهر نسبت مخلوط میشود. در 290 درجه میجوشد و بسختی جامد میگردد ولی بلور های جامد آن در کمتر از 18 درجه ذوب نمیشوند. این ماده برای نرم کردن پوست و شیرین کردن خمیر دندانها و شربتهای بیماران مبتلا بمرض قند استعمال میگردد. گلیسرل در اکثر چربیها بحالت اترسل موجود است و جزو الکلهای آلی است و دارای سه عامل الکلی میباشد در صنعت برای تهیه گلیسرل معمولا چربیها را با سود محرق میجوشانند مخلوطی از صابون و گلیسرل حاصل میشود. در این مخلوط نمک میریزند صابون رومیایستد و گلیسرل در آب نمک حل میگردد. صابون را بر میدارند و محلول گلیسرل در آب نمک را در خلا (بعلت آنکه نقطه جوش آن پایین آید و بخارات گلیسرل تجزیه نشوند) تقطیر میکنند