آنکه در گورستان بر سر گور مردگان قرآن بخواند، برای مثال حلوا سه چار صحن شب جمعه چند بار / بهر ریا به خانۀ هر گورخوان شود (سعدی۳ - ۹۵۷)، کسی که هنگام دفن میّت تلقین بخواند
آنکه در گورستان بر سر گور مردگان قرآن بخواند، برای مِثال حلوا سه چار صحن شب جمعه چند بار / بهر ریا به خانۀ هر گورخوان شود (سعدی۳ - ۹۵۷)، کسی که هنگام دفن مِیّت تلقین بخواند
دهی است از دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 9000گزی شمال باختری هرسم جنوب خاوری شاه آباد. دامنه، سردسیر، دارای 180 تن سکنه. آب آن از رود خانه ماشالگان. محصول آن غلات، حبوبات، چغندرقند، تریاک، لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری. راه آن مالرو است. تابستان از طریق چقاجنگ اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 9000گزی شمال باختری هرسم جنوب خاوری شاه آباد. دامنه، سردسیر، دارای 180 تن سکنه. آب آن از رود خانه ماشالگان. محصول آن غلات، حبوبات، چغندرقند، تریاک، لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری. راه آن مالرو است. تابستان از طریق چقاجنگ اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 17 هزارگزی شمال خاوری سیردان و 3 هزارگزی راه عمومی. کوهستانی و سردسیر است و 648 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه سمنگان و یلی یورت تأمین میشود. محصول آن غلات و زیتون و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو و صعب العبور است. آثار ده خرابه ای در اطراف مزرعۀ قوشچی دیده میشود و مزرعۀ قوشچی جزو این قریه است. تابستان بجز چند خانوار بقیه برای تعلیف احشام و تغییر آب وهوا به ییلاق داشکن و یلی یورت میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 17 هزارگزی شمال خاوری سیردان و 3 هزارگزی راه عمومی. کوهستانی و سردسیر است و 648 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه سمنگان و یلی یورت تأمین میشود. محصول آن غلات و زیتون و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو و صعب العبور است. آثار ده خرابه ای در اطراف مزرعۀ قوشچی دیده میشود و مزرعۀ قوشچی جزو این قریه است. تابستان بجز چند خانوار بقیه برای تعلیف احشام و تغییر آب وهوا به ییلاق داشکن و یلی یورت میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
مقبره و مدفن. (آنندراج). قبر و گور. (ناظم الاطباء). دخمه. مشهد. قبرستان: ناؤوس، گور خانه مغان. (دهار) : و اندر وی (دربیکند به ماوراءالنهر) گنبد گورخانه هاست، که از بخارا آنجا برند. (حدود العالم). گور خانه او به محلۀ دروازۀ منصور در جوار گرمابۀ خان است. (تاریخ بخارا ص 32). هر جا رباطی و مسجدی و گورخانه ای بود می گشت. (اسرارالتوحید). و مرقد او رحمه اﷲ بود جامع قصبه در گورخانه که او ساخته بود. (تاریخ بیهق). با عبرت گور خانه جان در عشرت گورخان چه باشی ؟ خاقانی. نه بر سنجر شبیخون برد زاول گورخان وآخر شبیخون کرد اجل تا گورخانه شد شبستانش. (دیوان خاقانی چ سجادی ص 214). در چنین گورخانه موری نیست که بر او داغ دست زوری نیست. نظامی (هفت پیکر ص 70). گورخان را چو گور در خم کرد رفت از آن گورخانه پی گم کرد. نظامی (هفت پیکرص 70). همان گورخانه ز غاری گزید کز آتش در آن غار نتوان خزید. نظامی (از آنندراج). گورخانه ی راز تو چون دل شود آن مرادت زودتر حاصل شود. مولوی. از خاک گور خانه ما خشت ها پزند وآن خاک و خشت دستکش گل گران شود. سعدی. تا در این کهنه گورخانه نشست گورخان هم زداغ گور نرست. امیرخسرو (از آنندراج)
مقبره و مدفن. (آنندراج). قبر و گور. (ناظم الاطباء). دخمه. مشهد. قبرستان: ناؤوس، گور خانه مغان. (دهار) : و اندر وی (دربیکند به ماوراءالنهر) گنبد گورخانه هاست، که از بخارا آنجا برند. (حدود العالم). گور خانه او به محلۀ دروازۀ منصور در جوار گرمابۀ خان است. (تاریخ بخارا ص 32). هر جا رباطی و مسجدی و گورخانه ای بود می گشت. (اسرارالتوحید). و مرقد او رحمه اﷲ بود جامع قصبه در گورخانه که او ساخته بود. (تاریخ بیهق). با عبرت گور خانه جان در عشرت گورخان چه باشی ؟ خاقانی. نه بر سنجر شبیخون برد زَاول گورخان وآخر شبیخون کرد اجل تا گورخانه شد شبستانش. (دیوان خاقانی چ سجادی ص 214). در چنین گورخانه موری نیست که بر او داغ دست زوری نیست. نظامی (هفت پیکر ص 70). گورخان را چو گور در خم کرد رفت از آن گورخانه پی گم کرد. نظامی (هفت پیکرص 70). همان گورخانه ز غاری گزید کز آتش در آن غار نتوان خزید. نظامی (از آنندراج). گورخانه ی ْ راز تو چون دل شود آن مرادت زودتر حاصل شود. مولوی. از خاک گور خانه ما خشت ها پزند وآن خاک و خشت دستکش گل گران شود. سعدی. تا در این کهنه گورخانه نشست گورخان هم زداغ گور نرست. امیرخسرو (از آنندراج)
دهی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع در 48000 گزی شمال کرمان و 8000 گزی جنوب راه مالرو شهداد به راور، کوهستانی و سردسیر و دارای 70 تن سکنه است، آب آن از قنات است، محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع در 48000 گزی شمال کرمان و 8000 گزی جنوب راه مالرو شهداد به راور، کوهستانی و سردسیر و دارای 70 تن سکنه است، آب آن از قنات است، محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است ازدهستان اورامان بخش رزاب شهرستان سنندج واقع در 4000 گزی شمال خاوری رزآب و 3000 گزی راه فرعی، کوهستانی و سردسیر و دارای 686 تن سکنه است، آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات و میوه و حبوبات و لبنیات و توتون و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، دبستان دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است ازدهستان اورامان بخش رزاب شهرستان سنندج واقع در 4000 گزی شمال خاوری رزآب و 3000 گزی راه فرعی، کوهستانی و سردسیر و دارای 686 تن سکنه است، آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات و میوه و حبوبات و لبنیات و توتون و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، دبستان دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 28 هزارگزی خاوری اهر و 1500 گزی شوسۀ اهر به خیاو، کوهستانی و معتدل است، سکنۀ آن 120 تن است، آب آن از دو رشته چشمه تأمین می شود، محصول آن غلات و حبوب و سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش و گلیم بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 28 هزارگزی خاوری اهر و 1500 گزی شوسۀ اهر به خیاو، کوهستانی و معتدل است، سکنۀ آن 120 تن است، آب آن از دو رشته چشمه تأمین می شود، محصول آن غلات و حبوب و سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش و گلیم بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
سرود سرائیدن. (غیاث اللغات) (ازآنندراج). عمل نواخوان. نغمه سرائی. خوانندگی، مجازاً، سخن خوب و خوش را گویند و آنچه به طریق طنز و استهزا گفته شود. (غیاث اللغات) (آنندراج). تقلید بانگ و آواز دیگری و آنچه به طریق استهزا گفته شود. (ناظم الاطباء). و رجوع به غیاث اللغات شود
سرود سرائیدن. (غیاث اللغات) (ازآنندراج). عمل نواخوان. نغمه سرائی. خوانندگی، مجازاً، سخن خوب و خوش را گویند و آنچه به طریق طنز و استهزا گفته شود. (غیاث اللغات) (آنندراج). تقلید بانگ و آواز دیگری و آنچه به طریق استهزا گفته شود. (ناظم الاطباء). و رجوع به غیاث اللغات شود
دهی است از دهستان گورک بخش حومه شهرستان مهاباد که در 58 هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 31 هزارگزی باختر شوسۀمهاباد به سردشت واقع شده است، کوهستانی و سردسیر سالم است، سکنۀ آن 50 تن است، آب آن از رود خورخوره تأمین میشود، محصول آن غلات و توتون و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گورک بخش حومه شهرستان مهاباد که در 58 هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 31 هزارگزی باختر شوسۀمهاباد به سردشت واقع شده است، کوهستانی و سردسیر سالم است، سکنۀ آن 50 تن است، آب آن از رود خورخوره تأمین میشود، محصول آن غلات و توتون و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
مقری. قاری قبرستان. قرآن خوان. کسی که بر سر گور قرآن خواند. (یادداشت مؤلف) : حلوا سه چار صحن شب جمعه چند بار بهر ریا به خانه هر گورخوان شود. سعدی. ، ملقن. (یادداشت مؤلف)
مقری. قاری قبرستان. قرآن خوان. کسی که بر سر گور قرآن خواند. (یادداشت مؤلف) : حلوا سه چار صحن شب جمعه چند بار بهر ریا به خانه هر گورخوان شود. سعدی. ، ملقن. (یادداشت مؤلف)
خوب خوانی. نیکوخوانی. خوش آوازی. خوش صدائی: سخندانی و خوشخوانی نمی ورزند در شیراز بیا حافظ که تا خود را بملک دیگر اندازیم. حافظ. ، عمل خوش خواندن نوشته ها. مقابل خوش نویسی
خوب خوانی. نیکوخوانی. خوش آوازی. خوش صدائی: سخندانی و خوشخوانی نمی ورزند در شیراز بیا حافظ که تا خود را بملک دیگر اندازیم. حافظ. ، عمل خوش خواندن نوشته ها. مقابل خوش نویسی
قریه ای است بفاصله پنج هزارگزی شمال شرقی قریۀ دوشه علاقۀ چیرهار حکومت درجه دورودات حکومت کلان کتو از ولایت شرقی 70 درجه و39 دقیقه و 33 ثانیه و عرض شمالی 34 درجه و 12 دقیقه و 6 ثانیه، (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2)
قریه ای است بفاصله پنج هزارگزی شمال شرقی قریۀ دوشه علاقۀ چیرهار حکومت درجه دورودات حکومت کلان کتو از ولایت شرقی 70 درجه و39 دقیقه و 33 ثانیه و عرض شمالی 34 درجه و 12 دقیقه و 6 ثانیه، (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2)
خواندن آواز پیش از آواز دیگران، سرود گویی تغنی، خواندن سرنوشت کسان، پیش خوانی تا دگران ذکر گویند، استهزاء تمسخر، فاتحه خوانی بر سر قبور مردگان، ابتدای خوانندگی پیش در آمد
خواندن آواز پیش از آواز دیگران، سرود گویی تغنی، خواندن سرنوشت کسان، پیش خوانی تا دگران ذکر گویند، استهزاء تمسخر، فاتحه خوانی بر سر قبور مردگان، ابتدای خوانندگی پیش در آمد
آنکه بر سر قبر قرآن خواند قاری قرآن بر گور مرده: حلوا سه چار صحن شب جمعه چند بار بهر ریا بخانه هر گور خوان شود. (سعدی)، آنکه بر سر قبر تلقین میت کند ملقن
آنکه بر سر قبر قرآن خواند قاری قرآن بر گور مرده: حلوا سه چار صحن شب جمعه چند بار بهر ریا بخانه هر گور خوان شود. (سعدی)، آنکه بر سر قبر تلقین میت کند ملقن
خواندن آواز پیش از آواز دیگران، سرودگویی، تغنی، خواندن سرنوشت کسان، پیش خوانی تا دیگران ذکر گویند، استهزاء، تمسخر، فاتحه خوانی بر سر قبور مردگان، ابتدای خوانندگی، پیش درآمد
خواندن آواز پیش از آواز دیگران، سرودگویی، تغنی، خواندن سرنوشت کسان، پیش خوانی تا دیگران ذکر گویند، استهزاء، تمسخر، فاتحه خوانی بر سر قبور مردگان، ابتدای خوانندگی، پیش درآمد