- گودرات
- قطعات مکعب مستطیل سربی بابعاد مختلف که برای پر کردن جای خالی در سطور چیده شده و تنظیم سطر حاوی حروف بکار میرود، واحد اندازه فواصل بین حروف معادل 48 پند
معنی گودرات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قطعات مکعب مستطیل سربی بابعاد مختلف که برای پر کردن جای خالی در سطور چیده شده و تنظیم سطر حاوی حروف بکار میرود، واحد اندازه فواصل بین حروف معادل 48 پند
قطعات مکعب مستطیل سربی بابعاد مختلف که برای پر کردن جای خالی در سطور چیده شده و تنظیم سطر حاوی حروف بکار میرود، واحد اندازه فواصل بین حروف معادل 48 پند
جواهرات، جواهر
فرانسوی آبانه
آنکه بفکر خود کار کند و به رای دیگران اعتنانکند خودسر
جمع تحدر
جمع تکدر
جمع تودد
به گونه رمن کالاهای فرستاده فرستاده ها فرستگان جمع صادره آنچه از محلی خارج کنند و به جای دیگر فرستند، کالاهایی که از کشوری به کشوری دیگر ارسال شود مقابل واردات
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، مروزنه، مرزغن، ستودان
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، مروزنه، مرزغن، ستودان
سرنوشت ها، نصیب ها، قسمت ها
ران پر از گوشت و گرد، بیخ ران
گیاهانی که بر روی کود می رویند، فومیکول
شاگردانه و انعامی که به شاگرد خیاط بدهند
ترکیبی که در ساختمان شیمیایی خود دارای آب باشد
کوهان شتر، کمرگاه، گرده بان، گردبان، سنام
هیدرات، ترکیبی که در ساختمان شیمیایی خود دارای آب باشد
جمع غادره، بیوند گران مونث غادر، جمع غادرات غوادر
گوادراد گودرات
گیاهی که بر روی کود میروید
استخوان ران که بر آن گوشت بسیار باشد قسمت پر گوشت ران گوسفند و گاو و غیره لمبر: بر ماده شد تیزو بگشاد دست (شست) بر شیر با گرد رانش بخست. یا گرد ران با گردن است. (مثل)، یعنی قصاب باید گرد ران را با گردن تواما بفروشد: دست بر رانش نهادم مشت زد بر گردنم این مثل با یادم آمد گرد ران با گردن است (سوزنی)
هضم گوارش، میل بخوردن: نان آن مدخل ز بس زشتم نمود از پی خوردن گوارشتم نبود. (رودکی)، معجون هضم غذا گوارش: 2 و چون معده پاک کرده باشند تریاق بزرگ و گوارشتهاء گرم بکار برند. (ذخیره خوارزمشاهی)
آنچه گوارا باشد خوردنی مطبوع خوشگوار: می تلخ است جور گلعذاران که هر چندش خوری باشد گواران. (امیر خسرو)
قطعات مکعب مستطیل سربی بابعاد مختلف که برای پر کردن جای خالی در سطور چیده شده و تنظیم سطر حاوی حروف بکار میرود، واحد اندازه فواصل بین حروف معادل 48 پند
جایی که قبر در آن است قبرستان: یکی گوردانی است بر راه رو که گوری فزون نیست هر گاه نو. (گرشا) (نل: کهن گوردانی است بی راه رو گهی گور او کهنه و گاه نو)
احمق گاوریش
زنان پرده نشین، خانمهای با حجاب و پرده نشین و پاکدامن و با شرم و حیا
سرنوشتها، تقدیرات، قسمتها
آشفتگی ها، پریشانی ها، اندوهها
جمع مودعه (مودع)
جمع موخره
جمع موثره، جمع موثره
جمع نادره: (درآن باره از نادرات زمانه خویش بوده است)
پولی که بعنوان انعام بشاگردان اصناف دهند، مژدگانی، صله