دهی است از بخش قصرقند شهرستان چاه بهار که در 13000 گزی شمال قصرقند، کنار راه مالرو قصرقند به چانف واقع شده است. هوای آن گرم مالاریایی و سکنۀ آن 100 تن است. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصول آن برنج و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش قصرقند شهرستان چاه بهار که در 13000 گزی شمال قصرقند، کنار راه مالرو قصرقند به چانف واقع شده است. هوای آن گرم مالاریایی و سکنۀ آن 100 تن است. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصول آن برنج و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، بارجامه، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، غراره، جوالق، شکیش
جَوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچِه، بارجامِه، گالِه، غَنج، ایزُغُنج، غِرار، غِرارِه، جِوالِق، شَکیش
ده کوچکی است از بخش راور شهرستان کرمان که در 4000 گزی شمال خاوری راور و6000 گزی خاور راه فرعی راور به مشهد واقع شده و سکنۀ آن 15 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از بخش راور شهرستان کرمان که در 4000 گزی شمال خاوری راور و6000 گزی خاور راه فرعی راور به مشهد واقع شده و سکنۀ آن 15 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته خاصی بنام تیره گواچها تیره سدابها محسوب میدارند. این گیاه بصورت درختچه است و برگهایش گرد و دوتایی و بویش نامطبوع و میوه اش گلابی شکل است. درختچه مذکور در اکثر صحاری خراسان و کرمان و یزد و دیگر نقاط خشک و استپی ایران میروید قیچ غیچ. یا تیره گواچها. تیره ایست از گیاهان دو لپه یی جدا گلبرگ که گیاه گواچ سردسته آنها است. اکثر گیاهان این تیره مخصوص نواحی گرم هستند مانند گایاک که در نواحی استوایی آمریکا و جزایر آنتیل و فلوریدا میروید
گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته خاصی بنام تیره گواچها تیره سدابها محسوب میدارند. این گیاه بصورت درختچه است و برگهایش گرد و دوتایی و بویش نامطبوع و میوه اش گلابی شکل است. درختچه مذکور در اکثر صحاری خراسان و کرمان و یزد و دیگر نقاط خشک و استپی ایران میروید قیچ غیچ. یا تیره گواچها. تیره ایست از گیاهان دو لپه یی جدا گلبرگ که گیاه گواچ سردسته آنها است. اکثر گیاهان این تیره مخصوص نواحی گرم هستند مانند گایاک که در نواحی استوایی آمریکا و جزایر آنتیل و فلوریدا میروید
چوبدستی باشد که گاو و خر دیگر ستوران را بدان دانند: دوستان را بیافتی بمراد سر دشمن نکوفتی بگواز. (فرخی)، واحد طول معادل ذراع: در ازای از گواز های ما، هاون چوبین جواز
چوبدستی باشد که گاو و خر دیگر ستوران را بدان دانند: دوستان را بیافتی بمراد سر دشمن نکوفتی بگواز. (فرخی)، واحد طول معادل ذراع: در ازای از گواز های ما، هاون چوبین جواز
نسج عضلانی انسان و حیوانات مختلف (خصوصا دامها و پرندگان و ماهیها که نسج عضلانی آنها مورد استفاده غذایی انسان واقع میشوند لحم. توضیح یک مقدار گوشت معمولا مجموعه ای از عضلات مختلف است. یا ترکیبات اسمی: گوشت تیزنده. گوشتی که قصابان بدون اجازه رسمی بطور قاچاق ذبح کنند و فروشند. یا گوشت دندان. لثه. یا گوش زاید جفن. تراخم. یا گوشت گاو و زعفران. در قدیم با ریشه های گوشت خشک شده گاو عطاران در زعفران غش میساختند. یا مثل گوشت قربانی. آنچه که هر جزو آنرا کسی ببرد. یا مثل گوشت گاو. کسی که زود رام و تسلیم نشود، آنکه پند نپذیرد، آنچه که دیرپزد. یا گوشت مرده. گوشت غانغرایا. یا ترکیبات فعلی: گوشت ام (اش) گوشت ام (ش) را میخورد. تحمل دیدار این کار زشت را نمی توانم (نمی تواند) کرد. یا گوشت تن کسی ریختن، لاغر شدن، یا گوشت خود را تلخ کردن، عصبانی شدن، یا گوشت روی گوشت کسی آمدن، چاق شدن وی فربه گشتن او. یا گوشت و پوست کسی از نان دیگری بودن، در خانه این یک بزرگ شدن و از قبل وی ارتزاق کردن او، قسمتی از میوه که غیر از پوست و هسته باشد آنچه درون پوست میوه و محیط بر هسته است و آنرا خورند مغز لب، پیه شحم: گوشت انار (شحم الرمان پیه انار) گوشت حنظل (شحم الحنظل)
نسج عضلانی انسان و حیوانات مختلف (خصوصا دامها و پرندگان و ماهیها که نسج عضلانی آنها مورد استفاده غذایی انسان واقع میشوند لحم. توضیح یک مقدار گوشت معمولا مجموعه ای از عضلات مختلف است. یا ترکیبات اسمی: گوشت تیزنده. گوشتی که قصابان بدون اجازه رسمی بطور قاچاق ذبح کنند و فروشند. یا گوشت دندان. لثه. یا گوش زاید جفن. تراخم. یا گوشت گاو و زعفران. در قدیم با ریشه های گوشت خشک شده گاو عطاران در زعفران غش میساختند. یا مثل گوشت قربانی. آنچه که هر جزو آنرا کسی ببرد. یا مثل گوشت گاو. کسی که زود رام و تسلیم نشود، آنکه پند نپذیرد، آنچه که دیرپزد. یا گوشت مرده. گوشت غانغرایا. یا ترکیبات فعلی: گوشت ام (اش) گوشت ام (ش) را میخورد. تحمل دیدار این کار زشت را نمی توانم (نمی تواند) کرد. یا گوشت تن کسی ریختن، لاغر شدن، یا گوشت خود را تلخ کردن، عصبانی شدن، یا گوشت روی گوشت کسی آمدن، چاق شدن وی فربه گشتن او. یا گوشت و پوست کسی از نان دیگری بودن، در خانه این یک بزرگ شدن و از قبل وی ارتزاق کردن او، قسمتی از میوه که غیر از پوست و هسته باشد آنچه درون پوست میوه و محیط بر هسته است و آنرا خورند مغز لب، پیه شحم: گوشت انار (شحم الرمان پیه انار) گوشت حنظل (شحم الحنظل)