دوم شخص مفرد مضارع از گفتن، قید شک وتردید وظن گوییا پنداری: خورشید و نور صبح بچشمم چنان نمود گویی بشست یار رخ خود بخون من. (پیغوملک) یا تو گویی. دوم شخص مفرد مضارع از گفتن، قید شک و تردید، در ترکیب بمعنی گفتن آید: آفرین گویی اغراق گویی پر گویی دعا گویی لطیفه گویی
دوم شخص مفرد مضارع از گفتن، قید شک وتردید وظن گوییا پنداری: خورشید و نور صبح بچشمم چنان نمود گویی بشست یار رخ خود بخون من. (پیغوملک) یا تو گویی. دوم شخص مفرد مضارع از گفتن، قید شک و تردید، در ترکیب بمعنی گفتن آید: آفرین گویی اغراق گویی پر گویی دعا گویی لطیفه گویی
قسمتی از دستگاه تلفن یا اف اف شامل یک دسته و دو بخش سوراخ دار، در پزشکی وسیله ای که از یک قطعۀ شیپورمانند و چند لوله تشکیل شده که به وسیلۀ قطعه ای که در گوش قرار می گیرد صدای قلب و شش ها شنیده می شود، وسیله ای معمولاً پلاستیکی که در گوش قرار می دهند تا هنگام شنا آب وارد گوش نشود
قسمتی از دستگاه تلفن یا اف اف شامل یک دسته و دو بخش سوراخ دار، در پزشکی وسیله ای که از یک قطعۀ شیپورمانند و چند لوله تشکیل شده که به وسیلۀ قطعه ای که در گوش قرار می گیرد صدای قلب و شش ها شنیده می شود، وسیله ای معمولاً پلاستیکی که در گوش قرار می دهند تا هنگام شنا آب وارد گوش نشود
از درختان جنگلی که در جنگل های مرطوب می روید و بلندیش به چهار متر می رسد، برگ هایش تلخ و قابض است، برگ و پوست آن به سبب قابض بودن به شکل مرهم یا شیاف در بواسیر به کار می رود دمیر آغاجی، انجیلی، آسوندار، انچیلو، انجیلو
از درختان جنگلی که در جنگل های مرطوب می روید و بلندیش به چهار متر می رسد، برگ هایش تلخ و قابض است، برگ و پوست آن به سبب قابض بودن به شکل مرهم یا شیاف در بواسیر به کار می رود دَمیر آغاجی، اَنجیلی، آسوندار، اَنچیلو، اَنجیلو
چگونگی تو. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تو بودن. این کلمه در خطاب آید و افادۀ جدائی از جمع و دیگران کند چنانکه در مقام یگانگی گویند منی و توئی در میان نیست، یعنی جدایی و دوگانگی از میان رفته است و وحدت جایگزین آن شده است: گرنیست گشتی از خود و، با تو، توئی نماند از نیستی در آینۀ دل نشان طلب. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 745). اینجا منی و توئی نباشد در مذهب ما دوئی نباشد. نظامی. دوستئی کآن ز توئی و منی است نسبت آن دوستی از دشمنی است. نظامی. که ام من چه دارم تو داری توئی الهی پناه نزاری توئی. نزاری قهستانی (دستورنامه چ روسیه ص 48)
چگونگی تو. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تو بودن. این کلمه در خطاب آید و افادۀ جدائی از جمع و دیگران کند چنانکه در مقام یگانگی گویند منی و توئی در میان نیست، یعنی جدایی و دوگانگی از میان رفته است و وحدت جایگزین آن شده است: گرنیست گشتی از خود و، با تو، توئی نماند از نیستی در آینۀ دل نشان طلب. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 745). اینجا منی و توئی نباشد در مذهب ما دوئی نباشد. نظامی. دوستئی کآن ز توئی و منی است نسبت آن دوستی از دشمنی است. نظامی. که ام من چه دارم تو داری توئی الهی پناه نزاری توئی. نزاری قهستانی (دستورنامه چ روسیه ص 48)
ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، واقع در 45000گزی جنوب ساردوئیه و 20000گزی خاور راه مالرو بافت به جیرفت و دارای 15 تن سکنه است. ساکنان از طایفۀ سلیمانی هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، واقع در 45000گزی جنوب ساردوئیه و 20000گزی خاور راه مالرو بافت به جیرفت و دارای 15 تن سکنه است. ساکنان از طایفۀ سلیمانی هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
پارچۀ خشنی است که ریسمانش از لیف کنف و غیره تابیده میشود و از آن کیسه بافند و برای حمل مال التجاره مانند قند و شکر و برنج و توتون استفاده نمایند، ریشه این کلمه از هندی وبه معنی کیسه باشد، (از فرهنگ نظام)، کیسه مانندی که برای حمل بار از پارچۀ گونی بافند، - امثال: این جامه مثل گونی است، بدبافت و خشن و بی دوام است
پارچۀ خشنی است که ریسمانش از لیف کنف و غیره تابیده میشود و از آن کیسه بافند و برای حمل مال التجاره مانند قند و شکر و برنج و توتون استفاده نمایند، ریشه این کلمه از هندی وبه معنی کیسه باشد، (از فرهنگ نظام)، کیسه مانندی که برای حمل بار از پارچۀ گونی بافند، - امثال: این جامه مثل گونی است، بدبافت و خشن و بی دوام است
دهی است از دهستان پاریز بخش مرکزی شهرستان سیرجان که در 55000 گزی شمال سعیدآباد، سر راه مالرو بیدرزان به قنات نو واقع شده است، کوهستانی و سردسیر است و 250 تن سکنه دارد، آب آن از قنات تأمین میشود، محصول آن غلات، حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان پاریز بخش مرکزی شهرستان سیرجان که در 55000 گزی شمال سعیدآباد، سر راه مالرو بیدرزان به قنات نو واقع شده است، کوهستانی و سردسیر است و 250 تن سکنه دارد، آب آن از قنات تأمین میشود، محصول آن غلات، حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. در 38هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاهان و 2هزارگزی باختر سراب به فیروزآباد. دشت و هوای آن سردسیر و سکنۀ آن 70 تن است. آب آن از رود خانه مرگ و چشمه تأمین میگردد. محصول آن غلات، حبوبات و صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و تابستان از فیروزآباد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. در 38هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاهان و 2هزارگزی باختر سراب به فیروزآباد. دشت و هوای آن سردسیر و سکنۀ آن 70 تن است. آب آن از رود خانه مرگ و چشمه تأمین میگردد. محصول آن غلات، حبوبات و صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و تابستان از فیروزآباد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
گیاهی است از تیره قلقاس ها و از راسته تک لپه ییها که در باتلاقها میروید و دارای ساقه زیرزمینی است. برگهایش طویل ومتناوبند. گلهایش بصورت دو قسمت جداگانه در انتهای ساقه قرار میگیرند. قسمت انتهایی مخروطی شکل و شامل گلهای نر است و قسمت زیرین آن که بلافاصله زیر قسمت قبلی قرار دارد استوانه یی شکل است وگلهای ماده را تشکیل میدهد. استوانه ای که تشکیل دهنده گلهای ماده است برنگ قهوه یی تیره میباشد. در حدود 10 گونه از این گیاه شناخته شده که در سراسر مناطق باتلاقهای کره زمین میرویند. گلهای ماده این گیاه پس از آمیزش دانه های بسیار میسازند که لابلای آنها رشته های پنبه مانند بسیار نازک بهم فشرده قرار دارد و چون خشک شود استوانه ماده متلاشی شده رشته های سفید پنبه مانند و دانه ها بوسیله باد متفرق و پراکنده میشوند. از رشته های پنبه مانند این گیاه جهت تهیه نوعی ساروج در بنایی نیز استفاده میکنند روخ لوخ لخ رخ بردی حفا بوط طیفی
گیاهی است از تیره قلقاس ها و از راسته تک لپه ییها که در باتلاقها میروید و دارای ساقه زیرزمینی است. برگهایش طویل ومتناوبند. گلهایش بصورت دو قسمت جداگانه در انتهای ساقه قرار میگیرند. قسمت انتهایی مخروطی شکل و شامل گلهای نر است و قسمت زیرین آن که بلافاصله زیر قسمت قبلی قرار دارد استوانه یی شکل است وگلهای ماده را تشکیل میدهد. استوانه ای که تشکیل دهنده گلهای ماده است برنگ قهوه یی تیره میباشد. در حدود 10 گونه از این گیاه شناخته شده که در سراسر مناطق باتلاقهای کره زمین میرویند. گلهای ماده این گیاه پس از آمیزش دانه های بسیار میسازند که لابلای آنها رشته های پنبه مانند بسیار نازک بهم فشرده قرار دارد و چون خشک شود استوانه ماده متلاشی شده رشته های سفید پنبه مانند و دانه ها بوسیله باد متفرق و پراکنده میشوند. از رشته های پنبه مانند این گیاه جهت تهیه نوعی ساروج در بنایی نیز استفاده میکنند روخ لوخ لخ رخ بردی حفا بوط طیفی
منسوب به گور (قبر) قبری، گودالی که در بعضی نقاط مانند قبر یا چاه کنند و سر آن غالبا تنگ است و زیر آن فراخ و گندم را در آن زیر زمین انبار کنند و دهانه آنرا ببندند بطوری که جز مالک آن کسی نداند که در آنجا انبار گندم است و این عمل را گاه برای حفظ غلات از دشمن یا سپاهیان بیگانه کنند و گاه برای حفظ آنها و زیاد شدن قیمت تا بهنگام بیرون آورند و بفروشند. یا گندم گوری. گندمی که بطریق مذکور انبار کنند و بهنگام گرانی بیرون آورند و بفروشند. منسوب به گبر گبری، گبری، نوعی انگور
منسوب به گور (قبر) قبری، گودالی که در بعضی نقاط مانند قبر یا چاه کنند و سر آن غالبا تنگ است و زیر آن فراخ و گندم را در آن زیر زمین انبار کنند و دهانه آنرا ببندند بطوری که جز مالک آن کسی نداند که در آنجا انبار گندم است و این عمل را گاه برای حفظ غلات از دشمن یا سپاهیان بیگانه کنند و گاه برای حفظ آنها و زیاد شدن قیمت تا بهنگام بیرون آورند و بفروشند. یا گندم گوری. گندمی که بطریق مذکور انبار کنند و بهنگام گرانی بیرون آورند و بفروشند. منسوب به گبر گبری، گبری، نوعی انگور
گیرنده تلفن که به وسیله آن صدای طرف مکالمه شنیده می شود، وسیله ای برای پوشاندن گوش برای سرما و گرما، اسبابی برای گوش دادن به صداهای درون بدن جاندار مثل قلب و ریه، سمعک، نوعی بیماری در سرانگشتان که باعث عفونت آن می شود
گیرنده تلفن که به وسیله آن صدای طرف مکالمه شنیده می شود، وسیله ای برای پوشاندن گوش برای سرما و گرما، اسبابی برای گوش دادن به صداهای درون بدن جاندار مثل قلب و ریه، سمعک، نوعی بیماری در سرانگشتان که باعث عفونت آن می شود