- گنه
- مخفف گناه
معنی گنه - جستجوی لغت در جدول جو
- گنه ((گُ نَ))
- مخفف گناه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوه در ساقه یا ریشه گیاهان
از بیخ ران تا سر انگشتان پا، فنی است در کشتی
گناهکار، آنکه گناه کرده، آنکه کار زشت از او سر زده باشد
گناهکاری: دوستانم توبه گویند از گنهکاری بمن توبه تا من میکنم هرگز نباشد بر قرار. (سعدی)
گناهکاره، جمع گنهکارگان: گنهکارگان را هراسان کنیم ستمدیدگان را تن آسان کنیم
گناهکار کردن: گفتی نظر خطاست تو دل می بری رواست خود کرده جرم و خلق گنهکار میکنی. (سعدی)
عاصی، مذنب، مجرم، تبهکار
درانگلیسی: بر گرفته از نام بانویی از پرو به نام کنتس دل چینچون که در سده هفدهم می زیسته نام درختی است گرمسیری که پوسته ای تلخ دارد پوستل گیاهی است از تیره روناسیان که بصورت درختهای کوچک و دارای گونه های متعدد است و در آمریکای جنوبی خصوصا پرو واکواتر و ونزوئلا بفراوانی میروید. برگهای این گیاه متقابل و گلهایش منظم و برنگهای سفید یا گلی یا ارغوانی هستند. بوی گلهایش معطر و گل آذینش خوشه یی و در برخی گونه ها دیهیم است. میوه اش کپسول و بیضوی یا استوانه یی شکل و شامل دانه های متهدد است. بطور کلی این گیاه را از روی پوست بسه نوع تقسیم میکنند: گنه گنه قرمز گنه گنه زرد و گنه گنه خاکستری. مواد موثر و دارویی پوست انواع مختلف گنه گنه از اوایل قرن نوزدهم میلادی مورد دقت و آزمایش قرار گرفت و در سال 1811 دکتر گومز از پوست گنه گنه ماده ای بدست آورد که آنرا سنکونین نامید و آن یکی یکی از آلکالوئید ها است. در سال 1820 آلکالوئید دیگری بنام کینین بوسیله کاوانتون و پلتیه از پوست گنه گنه استخراج گردید و بعد ها بتدریج مواد دارویی دیگری از پوست این گیاه بدست آمد. پوست گنه گنه علاوه بر مواد دارویی مختلف دارای مواد دیگری از قبیل مواد نشاسته یی و مواد لیپیدی و مواد صمغی و املاح معدنی است و بعلاوه دارای اسانس خاصی است که بوی پوست گیاه مزبور را مشخص میسازد. پوست گنه گنه دارای اثر مقوی و تب بر و قابض است و مهمترین آلکالوئیدش کینین است که بجای پوست گنه گنه در معالجه مالاریا مصرف میشود گنگنه کنکنه قینا قینا قنه قنه. یا جوهر گنه گنه. سولفات کینین را گویند. نخستین بار کینین بصورت نمک از پوست درخت گنه گنه استخراج شده. یا گنه گنه افلاطونی. گنه گنه. یا گنه گنه خاکستری. گنه گنه. یا گنه گنه زرد. گونه ای گنه گنه که درختی است زیبا و دارای تنه راست و اغلب در بلیوی کشت میشود. پوست این گونه گنه گنه مانند گنه گنه معمولی مورد استفاده طبی قرار میگیرد و طعمش بسیار تلخ است کنکینای اصفر. یا گنه گنه قرمز. گونه ای گنه گنه که دارای پوست قرمز و طعمش تلخ و قابض است و مانند گنه گنه معمولی مورد استفاده طبی قرار میگیرد کنکینای احمر سنکونا حمراء
تقصیر کرده
گناه کردن: چه گنه کردم و دیدی که تعلق ببریدی شده بی جرم و خطایی نه صوابست فراقش. (سعدی)
گناه زدن، یا گناه بخود (بر خود) گناه زدن برخود
گناه داشتن: اگر چه نداری گنه نزد شاه چنان باش پیشش که مرد گناه
نادیده گرفتن گناهان دیگران گناه بخشی
آنکه گناهان دیگران را نادیده بگیرد گناه بخش آمرزنده
گناه بخشیدن: هاتفی از گوشه میخانه دوش گفت: ببخشند گنه می بنوش، (حافظ)
گناه بخشی. بخشایش گناه عفو
گناه بخش: توانا و دانا به هر بودنی گنه بخش بسیار بخشودنی. (نظامی)
گناه اندوختن: گر نظر صدق را نام گنه می نهی حاصل ما هیچ نیست جز گنه اندوختن، (سعدی)
((گَ نِ گَ نِ))
فرهنگ فارسی معین
درختی است با برگ های درشت و گل های ریز سفید یا سرخ رنگ، از پوست آن دارویی برای معالجه مالاریا درست می کنند
درختی با برگ های درشت و بیضی و گل های ریز سفید یا سرخ خوشه مانند و از پوست آن ماده ای گرفته می شود که در طب برای معالجه مالاریا به کار می رود
نوع، قدر، جانبه، فرم
ابکم، عجم
کابینت، صندوق، قفسه
جناح
زن ناله کننده
بود خوش، بوی بد، بوی پشگل آهو بوی پشکل، بوی بد
صدا و ندا و زمزمه را گویند که از غایت خوشی و نشاط خاطر از آدمی سرزند، خوشحالی، شادی
نیش جانوران گزنده مانند زنبور و پشه و امثال آن