- گمیزاننده
- بشاشیدن وادارنده
معنی گمیزاننده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که کاری یا هنری به دیگری یاد بدهد
بشاشیدن واداشتن گمیزیدن فرمودن شاشیدن کنانیدن
Cleaner
уборщик
Reiniger
прибиральник
sprzątacz
limpador
pulitore
limpiador
nettoyeur
schoonmaker
คนทำความสะอาด
pembersih
منظّفٌ
सफाईकर्मी
temizlikçi
msafishaji
পরিস্কারক
صفا ئی کرنے والا
کسی که دیگری را بگریاند، چیزی که باعث گریه شود
آنکه یا آنچه بگریاندگریه آور
بشاشیدن واداشتن گمیزیدن فرمودن شاشیدن کنانیدن
بگرفتن وا دارنده، شعله ور سازنده: شمع روشن نی ز گیراننده ای یا بگیراننده ای داننده ای. (مولوی)، مقید سازنده، متصل کننده
شاش کننده ادرار کننده، جمع گمیزندگان