جدول جو
جدول جو

معنی گلفام - جستجوی لغت در جدول جو

گلفام
(دخترانه)
به رنگ گل سرخ، گلگون
تصویری از گلفام
تصویر گلفام
فرهنگ نامهای ایرانی
گلفام
(گُ)
گلرنگ. (آنندراج). به رنگ گل. گلگون. (ناظم الاطباء) :
بر یا خواب چو زاهد نبود بیداری
چند جامی بکش از بادۀ گلفام بخسب.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 700).
مرا همچنین چهره گلفام بود
بلورینم از خوبی اندام بود.
سعدی (بوستان).
تمام فهم نکردم که ارغوان و گل است
در آستینش یا دست و ساعد گلفام.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا
گلفام
گلرنگ
تصویری از گلفام
تصویر گلفام
فرهنگ لغت هوشیار
گلفام
((گُ))
گلگون، گلرنگ
تصویری از گلفام
تصویر گلفام
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلنام
تصویر گلنام
(دخترانه)
دارای نامی زیبا چون گل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گل فام
تصویر گل فام
گلرنگ، به رنگ گل، هم رنگ گل سرخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلبام
تصویر گلبام
گلبانگ، بانگ بلند، آواز رسا، گلبام
فرهنگ فارسی عمید
(گُ بَ)
ناحیه ای است درسودان غربی در ملتقای دو رود خانه سنگال و فارمه و در قسمت شرقی اسکلۀ سن بفاصله 700هزار گز قرار گرفته است. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
روی بند، نقاب که بر بینی اندازند. (منتهی الارب). بینی بند. (مجمل اللغه) : تلفم، لفام بربستن. (تاج المصادر). ان ّ بعض الاعراب کانوا ینطقون بالتاء المثناه فاء و بالعکس...و منهم کان یجعل الثاء المثلثه فاء و بالعکس، فیقولون:... اللثام، اللفام (نشوء اللغه العربیه ص 123)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
در اصل دام خردی است، امادر عرف بمعنی مطلق دام است. (آنندراج) :
حسن چون دانه به گلدام نگاهش ریزد
بشکند آینه و بر سر راهش ریزد.
میرزا معز فطرت (از آنندراج).
تا چهره درست گل از می گلفام کرده ای
صد مرغ دل اسیر به گلدام کرده ای.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
آواز بلندی باشد که نقاره چیان و شاطران و قلندران و معرکه گیران در وقت نقاره نواختن و شلنگ زدن و معرکه بستن به یکبار کشند. (برهان) (جهانگیری) :
صبح گلفام شد ارواح طلب تا نگرند
گوی گلبام زد اجسام بگو تا شنوند.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 102).
بختش به صبح خیزی تا کوفت کوس دولت
گلبام کوس اورا دستان تازه بینی.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 441).
و رجوع به گلبانگ شود.
، نام لحنی از لحنهای موسیقی. (غیاث) :
می به قدح در چنانک شیرین در مهد زر
باربدی وار کوس برزده گلبام صبح.
خاقانی.
ساغر گلفام خواه کز دهن کوس
نغمۀ گلبام وقت بام برآمد.
خاقانی.
ز گلبام شبابه زندباف
دریده صبا شعر گل تا به ناف.
نظامی (شرفنامه چ وحید ص 346)
لغت نامه دهخدا
(گَ لَمْ بَ)
دهی است از دهستان عرب خانه بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در 95هزارگزی شمال باختری شوسف، سر راه مالرو عمومی گیو به شوسف. هوای آن معتدل و دارای 130 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
سرخ و لعلی رنگ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
آواز بلندی باشد که نقاره چیان و شاطران و قلندران و معرکه گیران در وقت نقاره نواختن و معرکه بستن یکباره کشند، لحنی است از موسیقی قدیم: ساغر گلفام خواه کز دهن کوس نعره گلبام وقت بام برآمد. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لفام
تصویر لفام
سنی بند
فرهنگ لغت هوشیار
آواز بلندی باشد که نقاره چیان و شاطران و قلندران و معرکه گیران در وقت نقاره نواختن و معرکه بستن یکباره کشند، لحنی است از موسیقی قدیم
فرهنگ فارسی معین
برگ، دو یا چند چیز بسته بهم، به خوشه، منگوله
فرهنگ گویش مازندرانی