جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گل فام

گل دام

گل دام
دام کوچک، دام (مطلقا) : تا چهره گلگل از می گلفام کرده ای صد مرغ دل اسیر بگل دام کرده ای. (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار

گل جام

گل جام
شیشه های رنگین که در خانه و حمام و تا بدانها تعبیه کنند آینه جامی: روشن بود ز عالم بالا فضای دل گل جام دارد از مه تابان سرای دل. (محسن تاثیر)
فرهنگ لغت هوشیار

گل جام

گل جام
شیشه های رنگین که در عمارت خانه و حمام و در تابدانها تعبیه کنند وآنرا آینه جامی نیز میگویند. (آنندراج) :
روشن بود ز عالم بالا فضای دل
گل جام دارد از مه تابان سرای دل.
محسن تأثیر (از آنندراج).
در آن خلوت که شرمش برقع از رخسار بردارد
کند معمار عشق از تیشۀ ناموس گل جامش.
فطرت (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

گلفام

گلفام
گلرنگ. (آنندراج). به رنگ گل. گلگون. (ناظم الاطباء) :
بر یا خواب چو زاهد نبود بیداری
چند جامی بکش از بادۀ گلفام بخسب.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 700).
مرا همچنین چهره گلفام بود
بلورینم از خوبی اندام بود.
سعدی (بوستان).
تمام فهم نکردم که ارغوان و گل است
در آستینش یا دست و ساعد گلفام.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا