- گلعذار (دخترانه)
- گل (فارسی) + عذار (عربی)، گلچهره
معنی گلعذار - جستجوی لغت در جدول جو
- گلعذار
- خوش صورت، نیکو رخ
- گلعذار ((~. عِ))
- زیباروی، خوش سیما
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گل رو، گل چهره، خوب رو، خوشگل
آنکه چهره ای مانند گل دارد گلرو گلچهره: گلبن عیش میدمد ساقی گلعذار کو ک باد بهار می وزد باده خوشگوار کو ک (حافظ)
یپرهیزید بترسید، بپرهیزید، حذر کنید: (الحذارای غافلان زین وحشت آباد الحذار - الفراری عاقلان زین دیو مردم الفرارخ (جمال الدین عبدالرزاق)
آنچه دارای نقش گل و بوته باشد مثلاً پارچۀ گل دار
آنکه با گل بنایی سازد گلگر طیان: چو مرگم رسد ساقیا، روز ابر بده خشت خم را بگلکار قبر. (ملاطغرا)، بنا، سفالگر کوزه ساز. آنکه گل در باغها و باغچه ها کارد: کامران میرزا نایب السلطنه. . را گلکاریست اروپی نژاد
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
گل انار، شکوفه انار، گل درخت انار که سرخ رنگ است، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
بهانه گرفتن
جایی که گل بسیار روییده باشد، گلستان
کسی که کارش کاشتن گل است، باغبان، رنگرز
عذر آوردن، بهانه کردن، عذر خواستن، ترساندن
زمینی که در آن گل بسیار باشد، جای پر گل و لای
حجت، برهان، آنچه وسیلۀ عذرخواهی قرار داده شود
عذرها، بهانه ها، عادتهای ماهیانه، جمع واژۀ عذر
شکوفه و گل انار است که در سرخی رنگ بینظیر است
باغبان
جائی که گل بسیار روئیده باشد، گلستان
آنچه که دارای نقش گل و بوته باشد مقابل ساده: جامه گلدار پارچه گلدار مخمل گلدار
بهانه بهانه پوزش دلیلی که و سیله عذر قرار داده شود پوزش، جمع معاذیر
عذر آوردن، پوزش خواستن، پوزش، عذر
گل انار، هر گل سرخ صد برگ
نام لحنی در موسیقی، جای گل بسیار
گل انار، نارخو
گیاهی شبیه نیلوفر، دارای برگ های پهن و گل های درشت سرخ و سفید و خوش بو که میان گل های آن تخم های ریز قرار دارد و بیشتر در تالاب ها می روید
کارگری که در کارهای ساختمانی کار می کند، بنا، والادگر، گل گرو
عبور
کنار صورت، محل روییدن ریش
افسار
روی، چهره، صورت، سیما، گونه، رخ، عارض، خدّ، غرّه، رخساره، دیباجه، لچ، رخسار، سج، دیمه، چهر، گردماه، چیچک، دیمر، وجنات، محیّا، دیباچه
افسار
روی، چهره، صورت، سیما، گونه، رخ، عارض، خدّ، غرّه، رخساره، دیباجه، لچ، رخسار، سج، دیمه، چهر، گردماه، چیچک، دیمر، وجنات، محیّا، دیباچه