جدول جو
جدول جو

معنی معذار

معذار
حجت، برهان، آنچه وسیلۀ عذرخواهی قرار داده شود
تصویری از معذار
تصویر معذار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با معذار

معذار

معذار
بهانه بهانه پوزش دلیلی که و سیله عذر قرار داده شود پوزش، جمع معاذیر
فرهنگ لغت هوشیار

معذار

معذار
پرده، حجت و برهان. ج، معاذیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

معیار

معیار
آلتی که با آن چیزی سنجیده شود، مقیاس و آلت سنجش، اندازه، پیمانه، سنگ محک و ترازو برای سنجش طلا
معیار
فرهنگ فارسی عمید