جدول جو
جدول جو

معنی گلابتون - جستجوی لغت در جدول جو

گلابتون
(دخترانه)
رشته های نازک طلا و نقره که همراه تارهای ابریشم در زری بافی به کار می رود
تصویری از گلابتون
تصویر گلابتون
فرهنگ نامهای ایرانی
گلابتون
طلایی باشد که از حدیده کشیده بهیات ریسمانهای باریک ساخته باشند رشته باریک زر و سیم، نخهای ابریشمی زرین و سیمین
فرهنگ لغت هوشیار
گلابتون
((گُ بَ))
گل های برجسته که با رشته های طلا یا نقره روی پارچه می دوزند
تصویری از گلابتون
تصویر گلابتون
فرهنگ فارسی معین
گلابتون
گل های برجسته که با رشته های نقره یا طلا در روی پارچه می دوزند، نخ های زرین یا سیمین که در گلابتون دوزی به کار می رود
تصویری از گلابتون
تصویر گلابتون
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ظرفی که در آن گلاب ریزند گلاب پاش: نور گل اندر گلابدان نرسیده قطره بر آن چیست چون گلاب مصعد. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
((گُ))
ظرفی مانند تنگ کوچک دسته دار باگردن باریک و بلند و معمولاً دارای لوله که در آن گلاب می ریزند، گلاب پاش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گلابدان
تصویر گلابدان
جای گلاب، گلاب پاش، برای مثال مهر از سر نامه برگرفتم / گفتی که سر گلابدان است (سعدی۲ - ۳۴۸)
فرهنگ فارسی عمید
آنکه گلاب پاشد، گلاب پاش گلابدان: در قهقهه زگریه دل چون گلاب زن در خرمی زسوز جگر همچو مجمرم. (سید حسن غزنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی دوزندگی که جنبه تزیینی دارد و در آن نخ گلابتون بکار میرود، کارگاه دوزنده ای که با گلابتون کار میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلابتون دوز
تصویر گلابتون دوز
دوزنده ای که با گلابتون کار میکند
فرهنگ لغت هوشیار
دوختن نقش و نگار و گلهای برجسته بر روی پارچه با رشته های باریک زرّین و سیمین
فرهنگ فارسی عمید