معنی گلابزن
- گلابزن (گُ زَ)
- گلاب پاش. گلابدان:
گل را چه گرد خیزد از ده گلابزن
مه را چه ورغ بندد از صد چراغدان.
؟ (ازکلیله و دمنه).
در قهقهه ز گریۀ دل چون گلابزن
وز خرمی ز سوز جگر همچو مجمرم.
سیدحسن غزنوی.
هین ! که گذشت وقت گل سوی چمن نگاه کن
راح نسیم صبح بین ابر گلابزن نگر.
عطار (دیوان ص 306).
و رجوع به گلابدان و گلاب پاش شود
